روایت تفتیش
سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۱۰ ق.ظ
کمال الملک گفت : برای آمدن به چشم نقاش باید در چشم انداز بود حالا هی متصل به خودم میگم فلانی !! اوس کریم که نقاش ماهری هست و ما حزین صولتان بخت ِ یار ، تو چشم انداز قربون کرمش برم نیستیم اون وخت باس از کی طلب رخصت کنیم ؟!که به قول بهروزش دنیامون شده آخرت یزید. خودمون مصیبت و دلمون کربلاستحالا شوما عزتی نگه دار و نیای بگی دلارام باز که رج از غم انداخت و هی دفه زدی و جفتش کردی که این دل سگ مصب مدامش میاد و مرتب میکنه چله های پره وا مونده زندگی و سُک میده که بی دین و ایمون فرجامش میشه ثریاشنبه اش که میشه عصر جمعه و هی دو دو میزنه که امروزم تحمل کن که مدام کش میاد و هی پر دلشوره و پر انتظار میشه خسته میشه غصه و بغض بی امان که هیچ اسمی برا اشکهاش پیدا نمیکنه . هیچ اسم و رسمی هم نمیشناسه و جایی که بتونه خودش رو بالا بیاره ...و زیر باران اونقدر بلند گریه کنه که گریه ها گم بشن توی حلق و یهو هوار شوند و پرت بشن بین آدمها شاید این روزمرگی ها مهلت شجاعت ندن که بتونی لگد بزنی به هرچه هست و نیست شاید هی غرقت کنن و دورت کنن اصن شاید تمام روزهای هفته ات بشن عصر جمعه ولی تو همین مضخرفی که هست بخوای بمونی میپوسی دارم چشم انداز اوسا رو رصد میکنم ... آنم آرزوست یافت میشود هر آنچه که هست ...جستم ، ندا میدهم ..
۹۶/۱۲/۱۵
نه نه.
همه در چشم انداز نگارگر دورانیم.
منتها نمیدانم میشود در باب این موارد استناد کرد به جام بلا و تقرب یا نه؟
چون حکمت بسیاری از نقاشیهاش رو نمیفهمم.:|