نگاهت را نقاشی میکنم..!
يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۸۹، ۰۳:۴۳ ب.ظ
گاهی آدم با کسایی برخورد می کنه که انگار
مدتهاست می شناستشون.انگار روحشون واست آشناست بعد جالبیش اینه که گاهی انگار این نزدیکی روح ها بعد زمان و یا حتی بعد مکان رو کمرنگ می کنه.اونقدر کمرنگ که تو بعضی موارد
دیگه اصلا به چشم نمی یاد. حالا این حس زمانی به گوشه دلت چنگ می زنه
که این روح آشنا
تو تنهاییت زمزمه کنه که می دونستی نگاهت خیلی خاص ؟ !!
بعد از اون زمانی که هنوز تو شوک پچ پچ
قبلیش هستی ، یهو سرشو بلند کنه و محکم بگه من نگاهو و لبخند تو نقاشی میکنم که همیشه زنده بمونه.. تو ناگهان انگار لبریز میشی از همه زندگی !اینجور موقع ها فقط یه نفس عمیقو یه لبخند با همه
دلم ، تنها چیزی که حالمو جا میاره
پ.نوشت 1:
*بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق
رامرا گرم کن ...
پ.نوشت 2:
من نه آدمم نه گنجشک ،اتفاقی کوچکم که هر
بار می افتم،دو تکه میشومنیمی ام را باد می برد و نیمی را مردی که نمی شناسم!
۸۹/۰۱/۱۵