واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

عاشقانه هایم و صمیمانه تـرین نوشتـه هـایم آنهایی هست کــه بـرای هیچکس مینویسم و سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کندو اینها همان حرف هایی است که هر کسی برای نــگفتن دارد.حرفــهایی که پاره های بودن آدمی اند...اینـان هماره درجستجوی مخاطب خویشند،اگر یافتند، یافته می شوند.نوشته هایم همانانی هستند که گاه به لبخند وامیدارند و گاه به اشک.. ضرباهنگ کلماتی و واژه هایی که میلغزندو میرقصند از قلب تا قلم!دغدغه نوشتن قلمم را میخراشد اما نوشتن دغدغه ها روحم را .. اینجا فقط طالب آرامش و سکونم از نوع زلال!
___________________________
اگر میخواهی مرا بشناسی ، بشناس!
من خیلی آسانم ، آنقدر آسان که.....

با غزلیات مولانا ، عاشقی میکنم.
با شعرهای شاملو ، زندگی میکنم.
با سمفونی های انیو موریکونه ، بغض میکنم.
با نقاشی های ونسان ونگوگ ، تخیل میکنم.
با شاهکارهای آل پاچینو ، تعمق میکنم.
با کتاب های آلبر کامو ، دنیا را تحمل میکنم.
و با لبخند خدا بر پیکره ِ نحیف ِ انسانی ام،میمیرم ، تمام میشوم و پایان را آغاز میکنم.

کلاسه تحریرات
بایگانی تحریرات
مرقومات ماضیه
صاحب قلم
جغرافیای دنیا را دانستن چه سودی دارد، اگر خودت را از بر نباشی... کاش کسی جایِ نشان دادنِ مرز کشور های همسایه و دور از دسترس، جغرافیایِ خودمان را یادمان میداد! شاید کمتر میشدند انسان هایی گم شده در خود، بریده از زمین و ناامید از آسمان! شاید کمتر میشد این دردِ منزجر کننده ی در پیِ هراسِ گم بودن و گمشده ماندن و پیدا نشدن... که امان میبرد این درد... که جان میگیرد این ترس...نویسنده : ؟
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۲۱
delaram **
موضوعات روزمره دل ادمی را گاه به فراموشی میسپارد .. دل در کار و کش و قوس با خویشتن در مواجهه با حواشی ها و آدمیزادگان . که جمله جمع میشوند برای نگارشی برتر ....اما این روزهایم را مشغولی های دیگری دارم . چند سفارش مینا دارم و دو تا چرم .و برای خودم کاری رو به اتمام .در کنار اینها مهمانان عزیزی دارم که آمده اند تا شهریور را در کنارشان سرمست باشم.راستی گفته بودم ؟ فصل انار نزدیک است . ***** اصن با وجود اینکه سالهاست از آخرین باری که مدرسه رفتم میگذره اما بازم ترانه باز آمد بوی ماه مدرسه رو که میشنوماز شدت استرس تشنج میکنم...
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۳۲
delaram **
به گاهشمار داثر و مزمن که نیک نگریستم  هفتمین امشاسپند جهان را رخت بر بسته جستمو عجب که سر به کار دنیا گماشته و غفلت از سفر یار دیرین مانده ایمکه حقا ماریفنج اگرت دی بگزید نوبت افعی ست امروز ...که در این دیر فرو خورده به فم الافعیِ زمان ، یار است که به کنار و می به بر و عشق به کف ... که حال را در یافته ایم به دامان پر گل و امنیت سترگ در سینه فراخ و مشاط دلیرش.. تا باد چنین بادا ******نگارش به قلم دلارام در برج سنبله به سنه 98 شمسی .. گاهشمار 13:15 نی مروز....پی نوشت : که سربسته نگاری ملوکانه بود تقدیم حضور همایون تاب دردانه کنج دنج باطن شیدا و خاطر  مفتون..همتا فرغ همسر جان
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۴۹
delaram **
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۴۵
delaram **
و شهریور زیبا رسید.....به روز خواهم بود به زودی....اما چرا این پست همینجوری یهویی؟خب امروز دوبار شیک و مجلسی نسیم پاییزی رو با کل وجود حس کردم....وای یعنی باور کنم پاییز توراهه.....اعتراف - پاییز دوستاش چش و گوششون رو بگیرن .(خیلی مشتاقانه منتظرش نیستم)!پاییز رو میگم.همین!پی نوشت: ............. اما ، برایت انار چیدم و آوردم
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۵۹
delaram **
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۶:۵۲
delaram **
یادتون هست در پست های قبلی متنی در مورد هرز یا هرزگی نوشته بودم ؟ مطلبی رو اخیرا دیدم و افرادی رو ایضا که دست به قلم بردم برای متنی متفاوت از هر متنی دیگر ...ابتدا به ساکن عارضم حضور شریف مخاطبین وبلاگم درسته تو مثل مناقشه ای نیست لاکن این اصلاحیه رو بعد خواندن یک سری کامنت های خصوصی پس نگاری میکنم که : وقتی شغالی هوس زدن به گله میکنه بی شک از هیزی سگ گله اطمینان حاصل کرده ! ** در پنگوئن ها و شامپانزه ها فاحشه وجود دارد برخی پنگوئن های ماده  در ازاء دریافت سنگریزه و شامپانزه ها در ازاء دریافت غذا دست به چنین کاری میزنند  --  منبع : برگرفته از صفحه faxfact در اینستاگراماین متن رو چند روز پیش در صفحه اینستاگرام دیدم  در عین عجیب بودن تکان دهنده هم هست .. ولی با خود میگویی خب اینها که قوانین و تعهدی برایشان تعریف نشده . اینها که حیا برایشان ترسیم و تعریف هنجاری نداشته است ... ولی با جود تمامی  تعاریف منطقی که برای خود بیاوری ذهن ناخود آگاه  کدر و آزرده میشود لاکن به پیرامونم که خوب نگاه میکنم بخصوص در فضاهای شدیدا سمی مجازی  این حس آزردگی شدید تر و بسیار عمیق تر هم  میشود که زنان و دخترانی علاف و بیکار دیده میشود که به عناوینی گوناگون .. برخی با اندام . برخی با آرایش و برخی با شعر  و روانهایی نژند کتاب به دست به هر عنوان کوششی وافر در پتیارگی دارند چرا ؟ واقعا چرا تا این حد از کرامت های انسانی تنزل کرده اند .. واقعن نمید انم آنچه را که من دیدم از این افراد عملکرد پتیاره با ژنده ها در تفاوتی آشکار هست که آنچه در داستانهای اجتماعی خوانده و درک کرده ایم ژنده ها زنانی هستند با تیپ بسیار آشکار و صریح که خیلی سریع به هدف میرسند و مبادله  خویش ر ا عنوان میکنند.لذا پتیاره ها ظاهرا ذهنی پیچیده تری داشته  و برای خود قواعد و اصولی  دارند آنها روانشانس های خوبی هم هستند . چون گارسونی دست به سینه روبروی مشتری خویش ایستاده مزاج مشتری را تست زده میسنجند و طبق آن مزاج نسیم وار جلو میروند .ولو اینکه دست به سرقت هم بزنند ! چه سود از این چاه بی آب! و قلم بی جوهر !چنین اشخاصی برای توجیه رفتار خویش در ابتدا مودب هستند اما ناگاه در برابر پرسشی بسیار منطقی و بسیار آرام کم می آورند و در آنی  دیو پلید درونشان شروع به هوچی گری کرده و کولی وار کوششی مذبوحانه و ناکام در تخریب مخاطب میکنند ..از در دیگر وارد شده و طعمه ای که برای خویش دست و پا کرده اند را آدمی بسیار منشخص و با وقار معرفی میکنند تا از این وادی بتوانند به ناکجا آبادشان کور سویی بجویند که در علم روانشناسی به این تحریک احساسات مخاطب میگویند.باز که ناکام می مانند در انزاوی نمور خویش چمبره زده به حقارت های درونی خویش و تربیت ناسالم خانوادگی شان می اندیشند اما چون روانکاوانه به خویش نگاه میکنند کوششی سخت بر این دارند که مدام جلوی دید طعمه ای که انتخاب کردنند باشند دیده شوند.. حقیر ترین عملی که از دستشان بر می آید...باور کنید این موجودات به ظاهر محترم!!  قابل ترحم ترین موجودات دوپایی هستند که روحشان میخزد و مدام از درد حقارتی کهنه در رنجند.. که میخزند و از دیده نشدن مدام درد میکشند و سخت تلاش میکنند ..من به اینها میگویم فاحشه گری مدرن ! قدیم تر ها از دیدن چنین حقارتی در زنان بر آشفته میشدم اما دیگر پوزخند زده رد میشویم... پی نوشت : بعضی وقتها فکر میکنم دنیا رو بر اساس دزدی و فریبکاری و دروغ  هرزگی نوشتن در اصل این مائیم که سرپیچی میکنیم.
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۱
delaram **
بزرگواری که مهرش مدام است میپرسد مشکلت چیه برداشتی که از اسلوب کلامی تیره فام داشته غیر از این پرسش میتواند باشد ؟ باز سپاسی صمیمی تقدیم حضورشان که در کلامی غیر و نا آشنا هیچکس نام است اما مدام و در سایه ! لازم میدانم برایش بنویسم .  ما واژه ای به نام خوشبختی نداریم و خوشبختی همان سکوت ما در برابر بدختی هایمان است که با اندکی تخفیف و لعاب نامش را تغییر داده ایم.شاید این کلام من مخالفانی در بر داشته باشد اما اگر بخواهم اندکی ژرف باشم ، اندکی ژرف باشیم بشر را مدام در حال تنازع بقا می جوییم ...**حضور آدمیان هماره تنهایی های مرا عمق بخشیده اند حتی آنهایی که جایگاهشان بسیار خاص بوده !هرچند نیک واقف به امرم که تمامی جلوه های توصیفی من نگاره های نقش بسته بر روی آب است و زود فانی .. که اگر بخواهم هر آنچه دارم را بر دایره آورم مجال اندیشه و گویش نمی ماند و قدرت هضم واژه در مخاطبم سخت اندک...در همین حد بگویم کافیست ... میخواهم میله های زیستن را بجوم و حلقوم سخت زندگی را با خنجر نگاهم بدرم بدرم و باز بدرم.....
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۹
delaram **
سرمای درون در پوسته پوسته های ذهن منجمد و ماسیده ... بی شک فردا روز دیگری برای من استدر محضر حقیقت حضور خواهم یافت ...  در حضور عدالتِ بی گذشت در گیر اغماضی غریب روح درگیرم مورد اتهام واقع خواهد گشت .ایکاش کسی بیاید که برای آمرزش روحم طلب مغفرت داشته باشد .***تنها کار مفیدی که میتوان انجام داد این است که بگویی چیزی نگفته ای و دیگر هیچ نگویی
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۵۱
delaram **
امروز از خودم پرسیدم ایا تمام سهم من از زندگی همین بود ؟در جهانی انباشته از تاریکی به دنبال نور میگردیم و زندگی هایی که چوب حراج خورده اند و دستانی رو به دعا گشوده برای معامله هایی بهتر با خدا... این روزها تصور مرگ مثل تمامی تصورات خوفناکی که کابوس های شبانه گاه گاه من میشود کابوس روزهایم شده ... و من وقتی که از خواب بیدار میشوم تازه کابوس ها را درک میکنم...من در هزار توی دقایقی که بوی نا گرفته اند ،درون ناهشیاری یک اندیشه سقط و نافرجام دنبال حقیقتی ناب میگردم.. هرگز چنین تنها احساس نکرده بودم خودم را ...لبخند های الکی ، سگ دو زدنهای طاقت فرسا ، سیر شدن از پس مانده این همه افکار بی سرو ته ، لمیدن در تسلسل یک استیصال بی انتها آیا شاهکار تمام عصیان من برای زندگی ست ؟ آری .. در بی اسطورگی قهرمان های شکست خورده ی درون ، دنبال قصه نابی برای داستان زندگی میگردیم و مدام میسراییم زندگی زیباست آنچه نازیباست از درون خود ماستپی نوشت :دانایی ، آغاز تباهی ست و تو برای هر شناخت تازه ای باید گوشه ی از خویش را قربانی کنی !تمام شد، این مرده را دفن کنید .
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۲۳
delaram **
هنر و یرانگر  است در پی برانگیختن انسان و خلاص کردنش از روزمرگی ست خواه با ستایش زیبایی یا نشان دادن خدایان هولناکهدف یکی ست ....پی نوشت : در عمق وجود و درونم دنبال گورستانی هستم برای دفن تمام خواسته هایی که این روزها قتل و عامشان میکنم.
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۵۶
delaram **
آدمها می ایند تا تنهایی ات رابه شکلی عمیق عینیت ببخشند  ...اولین قدم من این بود که بپذیرم اینجا هستم .. در همین نقطه که الان ایستاده ام .خسته کننده است ...میدانم روح از کشیدن این بار تن رنجور شده که گویی از سرب است و ما هر روز نعشی را با خود به این طرف و ان طرف به دوش میکشیم.ابلهانه است قاب گرفتن چنین خزعبلات در جایی که انتهای ادراک در ان قاموسی شده از لزاجت اندیشه ... معجونی متعفن ازهزاران تردید را بی وقفه میچشیم. و صدای ساییدن ناخن بر دیواره های سکوت در بغض ضجه های مصون مانده از گیوتین درد سقط میشوند.پی نوشت :زمانی موجودیت خویش را به شکلی قطعه قطعه در گورستان خواهی یافت .. حال هزاران بار خودت را آینه زندگی بشکن .!!!زندگی خالی تر از هیچ بوده ... خالی تر از خیال ... اگر ارزش معیاری برای سنجش باشد بیگمان ارزش زندگی در جستن مرگ است ...
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۸ ، ۱۳:۴۱
delaram **
البته به موعد و موقع روز قلم رو به تمامی اهل دلان و اساتید اهل قلم بالاخص همسر جان تبریک گفته بودم.لذا پر بیراه ندیدم این اثر زیبای آقای رمانی رو اینجا به اشتراک گذارمش ...   خدا لعنتت کنه آقای شکوری . قدیم تر بلاگر ها قرب و منزلتی داشتند.... هی ما گفتیم این ویرایش عکس وبلاگ مشگل داره و هی شما پشت گوش انداختی ...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۸ ، ۱۰:۵۴
delaram **
اینک منم پنهان  در پستوی درون خیش بی انکه دیده شوم که لحظه ای وا می مانم از تمام زندگی... وا می مانم .اه از تو روزگار که با تمام هدایایی که به من میبخشی باز میستانی چیزی از من و آن روح سرکش پرتلاطم من است ... میرم تا از خود رها شوممرگ صدایم میزند و چه بی پروا و مستانه در برابرش میخرامم ....پی نگاری:جان به کف، خنده به لب، شعله به دل، شور به سر
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۸ ، ۲۰:۲۹
delaram **
این یک رویاست ... زندگی یک رویاست ، رویایی که درست لحظه رویارویی با ان غافلگیر خواهیم شد در یک سکوتی عمیق بیدار شده و دیگر نخواهیم خسبید !تنها چیزی که مهم است این است که بی نفس باید ادامه دهی ... بی وقفه و درنگ !! چرا که همه چیز در حال تمام شدن هستند و به یک باره همه چیز متوقف خواهد شد ..برای پیر شدن وقت زیادی داریم . حتی اگر مسیری طولانی از زندگی را طی کرده باشیم. دنیا پر شده از جیغ های ممتد آدمیانبرای پیر شدن خیلی زود است بی وقفه و بی نفس باید دوید .. همین و بس !پی نوشت : میتوان استعاره نامید همین زمان رسیدن پیری را چرا که هر خمودگی و وقفه ، علامت زوال زندگیست ...پی نوشت 2: با تمامی انزجاری که از زیستنی چنین دارم ، اما سعی کرده ام روی ریل زندگی یک دونده باشم تا نظاره گر !
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۸ ، ۲۰:۱۹
delaram **

.

معاویه: قوی تر از ذوالفقار علی سراغ داری؟ عمروعاص: آری، جهل مردم! . . .
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۵۱
delaram **
جالبه هر ماه که قمردرعقرب میشه میل عجیبی به ویرانی در من چون هیولای از خواب برخاسته نعره ای میکشد...امروز هم جز همین موارد بود که حس میکردم باید به طرز عجیبی  ویران کنم...وقتی تقویمی که همسر زحمتش رو کشیده نگاه کردم دیدم بعله از بیست و هفتم تا بیست و نهم باید کنج عزلتی بجویم و هیچ نگویمآقا جان حواستون به صور فلکی باشه .. پیرامون ما انباشته از انرژی های نهفته ای هست که از طریق چاکراه ها جذب میشه حالا خیلی اطلاعات جامعی هم ندارم در این زمینه ولی خوب میدانم با تمامی گاردی که دارم در برابر امواج خوشه ای که گاه و بیگاه ساطع میگرددلاکن قمر در عقرب که میشه هیولایی خفته ای در درونم خمیازه میکشد ... حالا بماند شاعر مدام از منیر و قمر و غیر قمری سخن رانده اند کاری ندارم... !پی نوشت :عرض خاصی نیست جز اینکه بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید ... همینپی نوشت دو :هر وقت میل به نوشتن داشتی اول از فارسی بودن صفحه کیبورد اطلاع کسب کن که بعدش مجبور نشی خیلی از چیزها را مورد عنایت قرار دهی...
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۵۲
delaram **
به دلیل قلت زمان ، انجام یک سری کارهای جانبی و کمبود جا به صرافت افتادم یک سری از کارهای چرم رو که از برش تا دوخت دستی و سنتی هستند رو  باقیمت آف خوردهبه شکل منصفانه  به فروش برسانم ...و یک توضیح مختصر اینکه با چندی از دوستان قصد داشتیم کارها رو با اسم ثبت شده nell چرم به فروش برسانیم که با عنایات دولت فخیمه و به دلیل گران شدن عجیب قیمت چرم و یراق آلات دست نگه داشتیم ..پانوشت:به زودی با کد بندی و اطلاعات لازمه همین جا و در کانال ، کارها رو عرضه خواهم نمود کد M-12هورس شتری نوع سنتی - مجلسیطبله چوبی - چوب آزادطبله سنتی اپوکسی لاجوردی شده تلفیق چرم - چوب - اپوکسی ___________________________________________________________ چرم سیاه مشق بزی چرم گاوی طرح کرو کودیلی برای قاب عینک _____________________________________________________چرم شتری  ( ابعاد دقیق رو بعد از اندازی گیری قید خواهم نمود )  - پاسخ دوستی گمنام
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۰۵
delaram **
باد نفس میکشد و بوی تن هزاران نعش را در سیاهی چشمت دفن میکند ... باور میکنی که جهان در هیاهوی صدا ها گم شده ؟و حتی ما خاک را گم کرده ایم . شاید هم خاک مارا پیدا نمیکند...کل کلمات گول میزنند و تو دقیقا نمیتوانی بفهمی کجای این ترسیم هندسی وار ایستاده ای ...هر روزِ زندگی چیزی جز یک دروغ رقت انگیز نیست باور کن ! فقط یک حقیقت ناب موجود است .. پررنگ - قوی - انکار ناپذیر تو یک روزی خواهی مرد پی نوشت : این حقیقت انکار ناپذیر زندگیست ، همیشه یکی از عکس های ما به عنوان آگهی ترحیم انتخاب خواهد شد !
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۲۲
delaram **
خب خب خب .... اینم از اول اردیبهشت سال نود و هشت ما ....از حمله ملخ ها هم یه چیزهایی شنیدم .....همینجوری می باره برای  مملکت گل و بلبل  .. شکر ! راستی سال نو مبارک ! عذر خواهی بابت دیر کرد چون فرصت نکرده بودم.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۴۱
delaram **

محمد رضای من

بی رقیب و بهترینم. بمانی برایم همیشه . دوستت دارم از امروز تا ابد !


وفادار تو خواهم بود، در هر لحظه، در هر جا، برای زیستن با تو
تو هم با من چنان با مهر پیمان کن که من با تو!
 تو چون هم آشیان خواهی شدن با من
تمام عمر خواهم بود یک جان در دو تن با تو
بهشت عشق سازم خانه را
سرشار از لبخند و مهر و نور و عطر و یاسمن با تو
همایون باد این پیمان
گرامی باد این سوگند

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۴۳
delaram **
سال جدید رو با یک رخداد بسیار نیکو آغاز نمودم. و سیزده به در هم خاطره ای دیگر دارد امسالهرچند نبودن پدر اندوه تلخی را درونم متلاطم میسازد و سیل غماست که از در و دیوار احساسم فرو میریزداما بودن عزیزانی در کنارم این نبودن ها را قابل تحم کرده ...سیزده تلخی و نحسی از همه تان به دور و سیزده خوشی و نیکویی بهتان نزدیک .....
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۰۹
delaram **
این پست رو داشته باشیم تا در مورد درگیری های زیبای اخیر بنویسمممنونمم از تمامی دوستان بزرگواری که کامنت و پیام داده اند هنمز فرصت نکرده ام برای خواندن و پاسخ به مهر بزرگواران به دیده اغماض بنگیرید این دلمشغولی اخیر روبه زودی بر میگیردم..سال جدید برای تمامی دوستان گرامی سالی پر بار و شاد و مراد  دل باشد
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۳۶
delaram **
"آرزو میکنم مثل من مجبور شوی "جملاتی با قدرت یک برق فشار قوی .و میتوانی پودر شدن روح مچاله را به وضوح بشنوی .بقیه اش زیاد هم مهم نیست. سال نو مبارک. سالی موفق و پیروز و همراه با تندرستی برای همه دوستان ارزومندم
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۲۷
delaram **
در این جهنم پر واژه چه دیر دانستم بهشت من خاموشی ست....
۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۳۲
delaram **
مرگ در جانم تلاطم می کند این روزها زندگی دارد مرا گم می کند این روزها   عشق می آید خبر می گیرد از اندوه من درد می آید تبسّم می کند این روزها   گاه تنهایی می آید می نشیند پای حوض سنگ هم با من تکلّم می کند این روزها   مرگ از جسمم نمی پرسد که حتّی کیستی مرگ بر روحم ترحّم می کند این روزها
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۰۸
delaram **
زیباترین حرفت را بگوشکنجه پنهان سکوتت را آشکار کنو هراس مدار از آنکه بگویند ترانه یی بیهوده میخواند چند پاراگراف نوشتم و لذا تصمیم گرفتم به خود سانسوری دست بزنم و جمله ابتدایی شاملو رو تمام نکرده نقض کرده باشم...ما هرگز نخواهیم توانست زیباترین حرفهایمان را بزنیم... .توصیه میکنم زنان حوالی من کتاب " جنگ ار فاصله دور با من سخن گفته است " نوشته فرنگیس حبیبی رو مطالعه کنند
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۱۳
delaram **
این یک رویاست ... زندگی یک رویاست ، رویایی که درست لحظه رویارویی با ان غافلگیر خواهیم شد در یک سکوتی عمیق بیدار شده و دیگر نخواهیم خسبید !تنها چیزی که مهم است این است که بی نفس باید ادامه دهی ... بی وقفه و درنگ !! چرا که همه چیز در حال تمام شدن هستند و به یک باره همه چیز متوقف خواهد شد ..برای پیر شدن وقت زیادی داریم . حتی اگر مسیری طولانی از زندگی را طی کرده باشیم. دنیا پر شده از جیغ های ممتد آدمیانبرای پیر شدن خیلی زود است بی وقفه و بی نفس باید دوید .. همین و بس !پی نوشت : میتوان استعاره نامید همین زمان رسیدن پیری را چرا که هر خمودگی و وقفه ، علامت زوال زندگیست ...پی نوشت 2: با تمامی انزجاری که از زیستنی چنین دارم ، اما سعی کرده ام روی ریل زندگی یک دونده باشم تا نظاره گر ! و ته نوشت : تمرکزی و مدیریتی روی این واژگان ندارم اخر سال همیشه با شلوغی و درهم بودن کارها همراه است .
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۳۳
delaram **
آدمها همدیگر را پیدا میکننداز فاصله های خیــــــــلی دور از تـــــه نسبت های نداشته !انگار جایی نوشته بود که اینها باید کنار هم باشند .میشوند همدم - میشوند دوست - میشوند رفیق اصلا میشوند جانِ شیــریـــن ...درست مینشینند زوی طاقچه دل همحرفهایشان یک جور خوبی دلنشین استدل برای خنده هایشان ضعف میروداصلا بودنشان شیرین استوقتی هم که نیستند هی همدیگر را مرور میکنند و مدام با بهانه های گوناگون گوش به زنگ امدن هم هستند ...پی نوشت : عشق ناب من . محمد رضای عزیزم .. ممنونم ازت .
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۳۱
delaram **
قبلا در یک پست کمپین نه به دید و بازدید عیدانه راه انداخته بودم..با دلیلی محکمه پسندلذا خرید های دم عیدی رو اضافه کنید بهش ..هیچ چیز برای من دلارام مسخره تر از دیدن بازار شلوغ و درهم نزدیک عید نیست ..آدمهای بی هدف صرفا جهت خرید آنچه که میتوانسند در طول سال خریداری کنند...این جمله رو شما داخل پارانتز نگه دارید ... چون مطلب زیاد است و در حال حاضر وقت اندک ! و حوصله ام آلارام اتمام میدهد .ضمنا تولد امسال من با یک رخدادی مصادف شد ... باید ببینم چه میشود .. آها یادم رفت بگم .. امروز شلوغ ترین جایی که  مردم واقعا قصدخرید داشتن و خریدشان نه ربطی به عیدانه دادر و نه گرانی میشناسد ،  در شهر به چشم میخورد  دارو خانه ها کلینک ها بود !پست همینجوری نوشت و بی حوصله ای ...
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۲۰
delaram **