پارادوکس ها
چهارشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۸، ۰۴:۵۲ ب.ظ
الزامات دنیای مدرن در عین زیبایی خویش رنج مدام را به همراه خویش یدک میکشد.در برهه ای از زمان با وجود سلاح های کشتار جمعی که در کسری از ثانیه هزاران و بلکم میلیون ها انسان را به دره مرگ سوق میدهد اما در عین شگفتی نقطه مقابلی هست به نام پیشرفت علم پزشکی.این پیشرفت شاید برای برخی بیماری هایی که در قدیم باعث مرگ و میر بوده نقطه پایانی شد اما برای برخی دردها فقط این را بگویم که مسیر عمر را با همین رنج بیشتر و طولانی تر کرد. بی آنکه بهبودی برایش حاصل شود.و در این بین من دلارام گاه میپرسم در این دنیای به اصطلاح مدرن کدام را خواهم پذیرفت مرگی آنی یا طولانی ....!یکی گفت بعضی ها تو بیست و پنج سالگی می میرن و تو هفتاد پنج سالگی هم دفن میشن.موضوع همان واحده ..همهیکهیچمگه فرقی هم میکنه ؟!یه پارادوکس ناب .... با تمام عظمت به هیچ میرسد به صفر .. به عسرت ! پا نوشت : عصیانی در راه است ... وقتی که مدام مجبوری فردایت را لبریز کنی . با کار با شخصی یا با فراموشی ...اقلا تا زمانی که ذهن یارای اندیشه دارد ..میتوانم فردا را حذف کنم... مهلت ندهم .. اصلا دکمه دیلیت حضور خویش را بزنم و خلاص ! **به هر حال یکی باید به عدم برسد یا تن یا اندیشه ! که ما نه به تن نه به اندیشه .. مانده گان راه بی پایانِ بی بازگشتیم !عدم کجاست ؟ حقیقت کجای زندگی ست ؟و پایان :زنده گی مثابه تکرار و این تکرار رنج اور به مثابه خفه شدن .. هس هس های ممتد لابلای فریادهای مسکوت !سقط مرغ آمینی که آرزوهارا میشمارد و گرفتار ماندن در وزنه های تن ! اندیشه های در قفس مانده در میان من های آکنده از منی در حسرت وجود روزنه ای از جنس امید.که نتیجه تمام تفکرات پر اضداد نتیجه تبلور تکرار در زند گی های سگی ست...
۹۸/۰۷/۰۳
پارادوکس رو خوب آمدین.
بسته موقعیت هرکسی یه دیدی داره به زندگی
چه بسا کاملا باهم متضاد هم باشند این دیدگاه ها.
یکی دغدغه دانستن، یکی پول ، یکی دانش...