روشنا
يكشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۴۱ ب.ظ
یادتون هست در پست های قبلی متنی در مورد هرز یا هرزگی نوشته بودم ؟ مطلبی رو اخیرا دیدم و افرادی رو ایضا که دست به قلم بردم برای متنی متفاوت از هر متنی دیگر ...ابتدا به ساکن عارضم حضور شریف مخاطبین وبلاگم درسته تو مثل مناقشه ای نیست لاکن این اصلاحیه رو بعد خواندن یک سری کامنت های خصوصی پس نگاری میکنم که : وقتی شغالی هوس زدن به گله میکنه بی شک از هیزی سگ گله اطمینان حاصل کرده !
** در پنگوئن ها و شامپانزه ها فاحشه وجود دارد برخی پنگوئن های ماده در ازاء دریافت سنگریزه و شامپانزه ها در ازاء دریافت غذا دست به چنین کاری میزنند -- منبع : برگرفته از صفحه faxfact در اینستاگراماین متن رو چند روز پیش در صفحه اینستاگرام دیدم در عین عجیب بودن تکان دهنده هم هست .. ولی با خود میگویی خب اینها که قوانین و تعهدی برایشان تعریف نشده . اینها که حیا برایشان ترسیم و تعریف هنجاری نداشته است ... ولی با جود تمامی تعاریف منطقی که برای خود بیاوری ذهن ناخود آگاه کدر و آزرده میشود لاکن به پیرامونم که خوب نگاه میکنم بخصوص در فضاهای شدیدا سمی مجازی این حس آزردگی شدید تر و بسیار عمیق تر هم میشود که زنان و دخترانی علاف و بیکار دیده میشود که به عناوینی گوناگون .. برخی با اندام . برخی با آرایش و برخی با شعر و روانهایی نژند کتاب به دست به هر عنوان کوششی وافر در پتیارگی دارند چرا ؟ واقعا چرا تا این حد از کرامت های انسانی تنزل کرده اند .. واقعن نمید انم آنچه را که من دیدم از این افراد عملکرد پتیاره با ژنده ها در تفاوتی آشکار هست که آنچه در داستانهای اجتماعی خوانده و درک کرده ایم ژنده ها زنانی هستند با تیپ بسیار آشکار و صریح که خیلی سریع به هدف میرسند و مبادله خویش ر ا عنوان میکنند.لذا پتیاره ها ظاهرا ذهنی پیچیده تری داشته و برای خود قواعد و اصولی دارند آنها روانشانس های خوبی هم هستند . چون گارسونی دست به سینه روبروی مشتری خویش ایستاده مزاج مشتری را تست زده میسنجند و طبق آن مزاج نسیم وار جلو میروند .ولو اینکه دست به سرقت هم بزنند ! چه سود از این چاه بی آب! و قلم بی جوهر !چنین اشخاصی برای توجیه رفتار خویش در ابتدا مودب هستند اما ناگاه در برابر پرسشی بسیار منطقی و بسیار آرام کم می آورند و در آنی دیو پلید درونشان شروع به هوچی گری کرده و کولی وار کوششی مذبوحانه و ناکام در تخریب مخاطب میکنند ..از در دیگر وارد شده و طعمه ای که برای خویش دست و پا کرده اند را آدمی بسیار منشخص و با وقار معرفی میکنند تا از این وادی بتوانند به ناکجا آبادشان کور سویی بجویند که در علم روانشناسی به این تحریک احساسات مخاطب میگویند.باز که ناکام می مانند در انزاوی نمور خویش چمبره زده به حقارت های درونی خویش و تربیت ناسالم خانوادگی شان می اندیشند اما چون روانکاوانه به خویش نگاه میکنند کوششی سخت بر این دارند که مدام جلوی دید طعمه ای که انتخاب کردنند باشند دیده شوند.. حقیر ترین عملی که از دستشان بر می آید...باور کنید این موجودات به ظاهر محترم!! قابل ترحم ترین موجودات دوپایی هستند که روحشان میخزد و مدام از درد حقارتی کهنه در رنجند.. که میخزند و از دیده نشدن مدام درد میکشند و سخت تلاش میکنند ..من به اینها میگویم فاحشه گری مدرن ! قدیم تر ها از دیدن چنین حقارتی در زنان بر آشفته میشدم اما دیگر پوزخند زده رد میشویم... پی نوشت : بعضی وقتها فکر میکنم دنیا رو بر اساس دزدی و فریبکاری و دروغ هرزگی نوشتن در اصل این مائیم که سرپیچی میکنیم.
۹۸/۰۵/۲۷
خانم دل آرام!...آرامش ِ سپید ِ خویش را دربین این کبودی ها تخریب نکنید..
کاش جهان بازنانشو اسیب هایش باقلم شفا میگرفت...کاش...