مرد بی آنکه با کسی حرفی بزند و یا توجه کسی را به خود جلب کند همراه گروه به گرند کنیون ** میرفت اما نه چمدانی به همراه داشت و نه کفش مناسبی پوشیده بود راننده از سرعت کاست و اعلام نمود :منطقه ای که باید ببینید پیش روی شماست مسافران ، سنگین از بار دوربین های چشمی و عکاسی و حرفه ای از ماشین پیاده شدند مرد قدمی به لبه پرتگاه برداشت .. به اندازه کافی طول کشیده بود ...و می اندیشید ... نبـرد یا پـرواز ؟ نبرد یا پرواز ... ؟نبــــرد ؟ ..... پرواز ؟..... پرواز ... پـــرواز .... پــــــــرواز ..... پــــــــــــــرواز ...
اینچنین خوابهای بیداری مان پر از دود و زوزه اند ! و به مرگ تدریجی محکوم میشود خنده هایی که نابود میشوند . سایه ات را پیش کش زجه هایت کن بلکم سهمی از بار شانه هایت را تقبل کند !پی نوشت :خِرد ما را اینگونه می خواهد .. بی خیال ، سخره گر، پرخاشجوی.
او زن است و همواره جنگاوران را دوست می دارد و بس.
- فردریش نیچه*****گرند کنیون : دره ای بسیار ژرف که میان آن رود کلرادو قرار دارد و در ایالت آریزونا ، آمریکا واقع هست .