ای یارِ مُقامِر دل، پیش آ و دمی کم زن
زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن
گر تخت نهی ما را، بر سینۀ دریا نه
ور دار زنی ما را، بر گنبدِ اعظم زن
ازواجِ موافق را شربت دِه و دم دم دِه
اَمشاجِ منافق را درهم زن و برهم زن
اکسیر لدنی را بر خاطر جامد نه
مخمور یتیمی را بر جام محرم زن
در دیدۀ عالم نِه عدلی نو و عقلی نو
وان آهوی یاهو را بر کلبِ مُعَلَّم زن
اندر گِلِ بِسرشته یک نفخِ دگر دردَم
وان سنبلِ ناکِشته بر طینتِ آدم زن
گر صادقِ صِدیقی در غارِ سعادت رو
چون مردِ مسلمانی بر مُلکِ مسلّم زن
جان خواستهای ای جان، اینک من و اینک جان
جانی که تو را نَبوَد، بر قعرِ جهنّم زن
خواهی که به هر ساعت عیسیِّ نوی زاید
زان گلشنِ خود بادی بر چادرِ مریم زن
گر دارِ فنا خواهی تا دارِ بقا گردد
آن آتشِ عمرانی در خرمنِ ماتم زن
خواهی تو دو عالم را همکاسه و هم یاسه
آن کُحلِ «اناالله»* را در عینِ دو عالم زن
من بس کنم، اما تو، ای مطربِ روشن دل
از زیر چو سیر آیی، بر زمزمۀ بم زن
تو دشمنِ غمهایی، خاموش نمیشایی
هر لحظه یکی سنگی بر مغزِ سرِ غم زن
- دیوان شمس -
پی نوشت :
ای یار ... دمی کم زن:دو بیت آغازین این غزل از سنایی است و مثل بسیاری
موارد خداوندگار سماع را با بیت یا ابیاتی از قدما آغاز می کرده و دنبالۀ
آن را به تناسب حالات و لحظه های خود می آفریده است.
مُقامر: قمارپیشه و قماردوست
امشاج: جمع مشج و مشیج، آمیخته ها
کَلب مُعلَّم: سگ شکاری، سگ آموخته. ظاهراً کنایه از سگ نَفس است که به ریاضت آموخته شده و تعلیم یافته است.
گِلِ بسرشته: کنایه از گِل آدم است، یعنی طینت آدم.
هم یاسه: هم مسلک، شریک در یاسه. یاسه به معنی طرز و قاعده است.
کُحل: سرمه و «کُحلِ اَنا الله» اشاره است به «اِنِّی اَنا الله» که موسی
در وادی ایمن شنید، یعنی اگر می خواهی که شرک و اختلافِ مذاهب از میان
برخیزد، بر همگان تجلی کن آنگونه که در طور بر موسی تجلی کردی.
خاموش نمی شایی: شایسته نیست خاموش باشی.