کاش می شد مثل پرنده هایی که می روند و در پرو می میرند،می رفتیم و در جائی
که دوست داشتیم می مردیم.نمی دانم شاید آنجا کسی مرگمان رابه تاخیربیانـدازد
کسی که دوستش داریم،کسی که دوست دارد از پرنـده ها بپرسد چرا اینــجا را
برای مردن انتخاب کرده اند.وشاید همانجائی که دوست داریم آنجابمیریم پنجره ای
باشد به سمت رویایی تعبیر شده و آغازی دوباره...
از متن کتاب :
...دهان گشـود تا از او بپرسد که از کجا آمده است؟کیست؟اینجا چه می کـند؟بـرای
چه می خواست بمیرد؟... و به افسردگی لبخـند زد:این شاید تـنها پرنــده ای بـود که
می توانست به اوبگوید که چرا در این ماسه زار به گِل نشسته است...
پانگاری:
پرندگان می روند در پرو می میرند
مجموعه داستان کوتاه(پنج داستان)
نوشته ی رومن گاری ته نوشت: ازدحام پیاده رو
تنهایی...