گمان می کنیم همه چیز را درباره ی مهمترین
چیز دنیا می دانیم: عشق .
ما زندگیمان را ناامیدانه در جستجوی کسی
می گذاریم که به ما عشق بورزد...
احساس سخاوتمندی حقیقت و درستی کرده و وقتی
که که پس از بی اندازه جستجو
وادار می شویم که با زمانهای طولانیِ تنهایی و انزوا روبرو شویم ،!
زنگی را نا عادلانه می نامیم....
نه ...!
من اما زندگی بی عدل را نا عادلانه نمیخوانم که بدین باور رسیده
ام ..
آنچه که اکنون با ان روبرو هستم باید مقاوم باشم و بپذیرمش
بی هیچ آشوب
بی هیچ فراموشی
نازنینم.. باور کن
هراز گاهـی ..فانوس یادت را ..میان این
کوچه های بی چراغ و بی چلچله
روشن میکنم ..
خیالت راحـت !!
من همان منم
هنوز هم در آین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره
..
میان این کوچه های تاریکِ خاطره پرسه میزنم..!پ.نوشت 1 : ماه دایره غمگینی ست... قاصدکها قول داده اند قاصدک ها قول داده اند لام تا کام چیزی نگویند...!پ.نوشت 2:هر شب بیراهه ها را تارسیدن به تو میدوم