مجالبی رحمانه اندک بود وواقعه سخت نامنتظر
از بهار
حظ تماشایی نچشیدیم
که قفس
باغ را پژمرده میکند.
از آفتاب و نفس
چنان بریده خواهم شد
که لب از بوسه ی نا سیراب.
برهنه
بگو برهنه به خاک ام کنند
سراپا برهنه
بدان گونه که عشق را نماز می بریم-
که بی شایبه ی حجابی
با خاک
عاشقانه در آمیختن می خواهم.
"احمد شاملو"