و دگر باره...
دارم به کارما.چرخش.کائنات و خیلی موصوعات پیرامون چنین بحثی میگردم..
یادت باشه وقتی دست روی کسی بلند میکنی...مشت میکنی.از ضعف کسی سواستفاده میکنی.زخم زبان میزنی و...و...و....
جایی کارت گره میخوره چس ناله نیا که چرا من؟ برگرد به گدشته هات و بهش فکر کن...اگر جایی جگر گوشه ات تکه تکه شد باز اسک و ناله راه ننداز چرا من؟ببین کجا به فرزند چه کسی زور گفتی....
وقتی زندگی برات سخت میگیره و نفس گیر میشه نشین مخ ملت رو با حرفهای دوزاری بکار بگیری...بجاش بشین و ببین کجا حقی رو صایع کردی.کجا صعیفی رو زدی.کجا زور گفتی...کجا خودت رو دست بالا گرفتی
هااااا اینکه خودت رو تافته جدا بافته بدونی خودش مسدود کردن لطف پروردگاره چون جایی گوشت رو میگیره و جوری میپیچونه که فرصت آخ گفتن هم پیدا نکنی...آره اقا جون بشین بهش فکر کن
بشین فکر کن ببین چرا از چشم میوفتی.چرا از دل بیرونت میکنن چراا و چرا و چرا
وقتی جوابش رو تو وجود خودت پیدا کردی توصیه میکنم مدتی تارک باش و از کائنات بابت تمام تیرگی درونت عذر خواهی کن...
پی نوشت:
نوشته من تمام جنسیت هارو شامل میشه حالا هرکس میتونه نفسیر به رای کنه یا از تو نوشته ها سوژه پیدا کنه...من حقیقت رو عریان کردم فقط...
پی نوشت 2:
هرگز از خداوند چیزی رو به اجبار نخواه....هرگز هرگز
پی نوشت 3:
در تناسخ همزاد بد ذات میتواند جایگزین یه روح متعالی و فوقالعاده شود ... دانستن این حقیقت تلخ ترین..زهر آگین ترین و دردناک ترین بخش از زندگی توست... تلخی ان حتی از دست دادن عزیزت نیز درد ناک تر است..حقیقت چنان سیلی های مهیب و شکننده ای میزند که تو فرصت اندیشه رو هم پیدا نمیکنی...