عاشقانه هایم و صمیمانه تـرین نوشتـه هـایم آنهایی هست کــه بـرای هیچکس مینویسم و سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کندو اینها همان حرف هایی است که هر کسی برای نــگفتن دارد.حرفــهایی که پاره های بودن آدمی اند...اینـان هماره درجستجوی مخاطب خویشند،اگر یافتند، یافته می شوند.نوشته هایم همانانی هستند که گاه به لبخند وامیدارند و گاه به اشک.. ضرباهنگ کلماتی و واژه هایی که میلغزندو میرقصند از قلب تا قلم!دغدغه نوشتن قلمم را میخراشد اما نوشتن دغدغه ها روحم را .. اینجا فقط طالب آرامش و سکونم از نوع زلال! ___________________________ اگر میخواهی مرا بشناسی ، بشناس! من خیلی آسانم ، آنقدر آسان که.....
با غزلیات مولانا ، عاشقی میکنم. با شعرهای شاملو ، زندگی میکنم. با سمفونی های انیو موریکونه ، بغض میکنم. با نقاشی های ونسان ونگوگ ، تخیل میکنم. با شاهکارهای آل پاچینو ، تعمق میکنم. با کتاب های آلبر کامو ، دنیا را تحمل میکنم. و با لبخند خدا بر پیکره ِ نحیف ِ انسانی ام،میمیرم ، تمام میشوم و پایان را آغاز میکنم.
خاطره تلخ و دردآوری از زمستان دارم. پاییز که تمام میشه لحظه شماری میکنم واسه روزای عید.
اما بزرگی معتقد بود آغاز هر تلاش و تمرین و ساختنی از زمستان و در خفاء سرد و تاریکش صورت میگیره تا فصلهای دیگه که زمان بروز و نتیجه گیریست.
پاسخ:
دلسوخته گرامی/ درسته میگن هر فصل زیبایی خاص خودش رو داره ولی باور دارم که سوز زمستان در کنار سرمای زندگی به معنای واقعی کلمه غیر قابل تحمل شده.. با شما موافقم .
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
خاطره تلخ و دردآوری از زمستان دارم. پاییز که تمام میشه لحظه شماری میکنم واسه روزای عید.
اما بزرگی معتقد بود آغاز هر تلاش و تمرین و ساختنی از زمستان و در خفاء سرد و تاریکش صورت میگیره تا فصلهای دیگه که زمان بروز و نتیجه گیریست.