واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

عاشقانه هایم و صمیمانه تـرین نوشتـه هـایم آنهایی هست کــه بـرای هیچکس مینویسم و سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کندو اینها همان حرف هایی است که هر کسی برای نــگفتن دارد.حرفــهایی که پاره های بودن آدمی اند...اینـان هماره درجستجوی مخاطب خویشند،اگر یافتند، یافته می شوند.نوشته هایم همانانی هستند که گاه به لبخند وامیدارند و گاه به اشک.. ضرباهنگ کلماتی و واژه هایی که میلغزندو میرقصند از قلب تا قلم!دغدغه نوشتن قلمم را میخراشد اما نوشتن دغدغه ها روحم را .. اینجا فقط طالب آرامش و سکونم از نوع زلال!
___________________________
اگر میخواهی مرا بشناسی ، بشناس!
من خیلی آسانم ، آنقدر آسان که.....

با غزلیات مولانا ، عاشقی میکنم.
با شعرهای شاملو ، زندگی میکنم.
با سمفونی های انیو موریکونه ، بغض میکنم.
با نقاشی های ونسان ونگوگ ، تخیل میکنم.
با شاهکارهای آل پاچینو ، تعمق میکنم.
با کتاب های آلبر کامو ، دنیا را تحمل میکنم.
و با لبخند خدا بر پیکره ِ نحیف ِ انسانی ام،میمیرم ، تمام میشوم و پایان را آغاز میکنم.

کلاسه تحریرات
بایگانی تحریرات
مرقومات ماضیه
صاحب قلم

یاد پدر

چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۵۲ ب.ظ
گفت یک وقت‌هایی تن یاری نمی‌کند. مثلا توی کله‌ات داری گریه می‌کنی، زارزار، اما چشم‌ها؟ عینهو بیابان٬ خشک. گفتم گاهی تن انگار بیشتر می‌داند. مثل آن شب که حالا انگار هزارسال ازش گذشته٬ که تکیه داده بودم به پنجره و تماشا می‌کردم که می‌رود. یکی توی کله‌ام می‌گفت دستت را بیاور بالا٬ که هی٬ تو که می‌روی٬ ببین من را٬ نرو. اما دست‌ها قفل بودند روی هم٬ زیر گلو. انگار آن‌جا صلیبی باشد و چنگ زده باشم به‌ش. انگشت‌ها جان نداشتند از هم باز شوند و دست٬ دست راست بیچاره نا نداشت خودش را بچسباند به شیشه. و او رفت. بعدش٬ یک روز بعدش٬ یا هزارسال بعدش فهمیدم چرا. دست‌ها می‌دانستند که دست بالا بردن یعنی خدانگهدار و خدانگهدار گفتن یعنی رفتن. دست‌ها هم می‌خواستند بماند. ... و یک وقتی کلمات غریبه‌اند و زبان نگاه و دست و تن شکسته را هم، آدم‌ها از هم نمی‌خوانند. آخ از آن وقت. آخ از آن وقت....
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۱۹
delaram **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">