واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

عاشقانه هایم و صمیمانه تـرین نوشتـه هـایم آنهایی هست کــه بـرای هیچکس مینویسم و سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کندو اینها همان حرف هایی است که هر کسی برای نــگفتن دارد.حرفــهایی که پاره های بودن آدمی اند...اینـان هماره درجستجوی مخاطب خویشند،اگر یافتند، یافته می شوند.نوشته هایم همانانی هستند که گاه به لبخند وامیدارند و گاه به اشک.. ضرباهنگ کلماتی و واژه هایی که میلغزندو میرقصند از قلب تا قلم!دغدغه نوشتن قلمم را میخراشد اما نوشتن دغدغه ها روحم را .. اینجا فقط طالب آرامش و سکونم از نوع زلال!
___________________________
اگر میخواهی مرا بشناسی ، بشناس!
من خیلی آسانم ، آنقدر آسان که.....

با غزلیات مولانا ، عاشقی میکنم.
با شعرهای شاملو ، زندگی میکنم.
با سمفونی های انیو موریکونه ، بغض میکنم.
با نقاشی های ونسان ونگوگ ، تخیل میکنم.
با شاهکارهای آل پاچینو ، تعمق میکنم.
با کتاب های آلبر کامو ، دنیا را تحمل میکنم.
و با لبخند خدا بر پیکره ِ نحیف ِ انسانی ام،میمیرم ، تمام میشوم و پایان را آغاز میکنم.

کلاسه تحریرات
بایگانی تحریرات
مرقومات ماضیه
صاحب قلم

پایان سالهای کرونایی

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۵:۵۰ ب.ظ
دوستان قدیمی وبلاگ احتمالا یادشون بیاد که دلارام در پست های قدیمی در خصوص دید و بازدید عید سخت معترض بود و در صدد ایجاد کمپین نه به بازدید و مجدد دید و باز باز دید و از این جور چیزهاچند سالی گذشت تا موجودی نامریی و سخت موذی جای خالی کل امضا ها رو پر کرد . درسته که یک سالی از عمرمان را در آرامشی بسر میبریم از این در کوفتن های مدام و مدام که پیشتر به خاطر بزرگ خاندان بودن پدرم و مورد احترام بودنش در میان دوستان و همسایه ها بود..حال امسال نه پدری هست که فردی از افراد خانواده موظف به دیدنش باشد یا دوستی عزیزی خود را مکلف بداند که راه منزل مان را بپوید ...شاید این مورد را به پند و اندرز دوستان اهل دل و دین توانست پذیرفت و باور کرد که آری مقوله مرگ حق است و پدر در آرامشی عمیق ...اما این موجود نامریی سخت موذی چنان قدرتی را داشت که حتی خانه خداا را هم خالی از سکنه نمود .. مهمانان عید که جای خود  دارد . را نه میتوان هضم کرد و نه درک !در هاله ای از ابهام و مه به شکلی عجیب در گذریم.یاد یک سری فیلم های هالیودی می افتی ..و... بگذریم که حالی برای نوشتن نیست و همین چند سطر بدون هیچ بازخوانی و ویرایش و هر چیز دیگری پست خواهد شد..امید که این روزهای سخت پر اضطراب به نیکی سپری شود .. برای همه همه همه ....
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۱۹
delaram **

نظرات  (۲)

درود وسلام
شما و خانواده محترم هم از کرونا دور بمانید.
بله آن پست ها را یدمان هست با ادبیات هزار دستانی نوشته بودین.
هوووووم
در رابطه خانه خدا بماند :)
باشد که همه این سال وحشتناک رو به سلامت طی کنیم تا ببینیم سال دیگر چگونه است .
پایدار باشید و مانا .
پاسخ:
: دوستان قدیمی که هستند و پیامشان میرسد. فرح بخش و شادی آور است . باور میکنید ؟ یادش بخیر ادبیات هزرار دستانی و سبک کهن .. چه حوصله ای داشتم برای نوشتن واگویه ها ... چه حوصله ای بود برای دویدنهای زندگی ... نگو زندگی ان زمان بوده و نمیدانستیم ... مهرداد گرامی برای جنابعالی و خانواده محترمتان نیز آرزوی تندرستی و سلامت و دور بادی از این آلودگی آرزو میکنم ...
درود به همه دوستان
با مجموع اتفاقات امسال چه عیدی باقی می مونه؟ بیشتر عید قربانه تا نوروز

یه عده خوش خیال هم میگن دلمون برای روزهای قبل از کرونا تنگ شده.
بسه دیگه! چقدر ابلهانه و مضحک حرف میزنین
تا قبل از کرونا درگیر آبان و هواپیمای سرنگون شده بودیم. چه زود یادتون رفت

خانه را با چلچراغ اشک آذین بسته ایم
عید قربان است این نوروز با مهمان بگو
پاسخ:
: خدای من چقدر خوشحال کی شوم وقتی دوستی را هم نظر و عقیده با خویش میبینم.. دلملن برای روزهای قبل کرونا تنگ شده !!! که به قول شما هیچ کلامی مضحک تر و سطحی و مسخره تر از این نشنیده ام طی این روزها ... ملت خواب زده- ملت خمار و با عرض پوزش از عده ای دوستان فهیمم .. عده ای از منردم بیشعور .. احسان گرامی برای شما آرزوی روزهای آزاد بیاد ماندنی آرزومندم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">