هیچ :: واگویه های دلارام

خنده بدمستی‌ست در ایّامِ ما، هشیار باش ‏محتسب بو می‌کند اینجا دهانِ بسته را... کلیم همدانی ***این روزها حال دلم سخت طوفانی ست... همین !حال دل پرنده ای که آشیان گم میکند و قفسی هم نیست !

۰ ۹۸/۱۰/۱۶

delaram **

نظرات (۵)

۱۹ دی ۹۸ ، ۰۵:۳۱

مهرداد

خدا یاری کنه حال همه خوب شه.
کلا هفته داغونی بود.
امید که بهتر شین در کنار خانواده.

پاسخ:
: جوری شده که ملت پیشاپیش تسلیت میگن حادثه های فردا و فرداها رو.... غم انگیزه .. غم انگیز

۱۰ بهمن ۹۸ ، ۰۴:۴۳

Unknown

هر آدمی
رنجهایی در دل دارد
که از دیگران مخفی میکند،
بیشتر اوقات
شخصی را که سرد خطابش میکنیم
در اصل غمگین است.

با احترام

پاسخ:
: غمینگن و به شدت اندوهگین....تنها ...

۱۲ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۱۵

مهرداد

درود برهمسایه

به روز کنید .از برف از آموزش از کلاس بگین .

پاسخ:
: چقدر خوبه که همسایگان خوبی دارم.چراغ منزل که خاموش می ماند غیبتم را متوجه میشوند.به روی دیده

۱۳ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۵۳

Unknown

پست زیبایی بود..مشابه جملات آخری که میخاستم بیام ایران و عزیزی به توصیه بهم گفت..
حالا که ممنوع الخروج شدم میفهمم..

دوست عزیزی میگفت تموم دنیا کسی رو میخان آزار بدن تبعیدش میکنن اینجا ممنوع الخروج..

پاسخ:
: بلی ما اینجا گروگان گرفته شدیم.دوست گرامی...و هیچ امنیتی هم شامل حالمان نیست...

۱۹ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۲۷

جلال آریان

حال دل سوخته را سوخته دل داند و بس ...
شمع دانست که سوختن پروانه ز چیست ... ؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد