دانه های دل
جمعه, ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ۰۵:۳۱ ب.ظ
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردمبه دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردمچه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودمتمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردمنه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابماگر می شد همه محراب را میخانه می کردماگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زدحقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردمچه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتادچه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردمیقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شداگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردمسرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاشدلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردمعلیرضا قزوهفصل انار است و ..... پی نوشت :گفتند :دلتنگی هایت را به برگ بسپار پاییز ، می ریزد ....سپردم !
اما ندانستم درخت دلتنگی های من “کاج است”
۹۷/۰۹/۱۶
البته خرمالو هم خوشمزهاست.
دانههای انار واقعا زیبان.
شعر هم متناسب و قشنگ بود.شب یلدا هم که نزدیک است.