کاوش عصرانه
چهارشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۴۲ ب.ظ
داشتم به خیلی از ادمهایی که آمدند و رفتند فکر می کردم. به دوستانم که هستند و یا نیستند آنهایی که رفتند پی زندگی و دیگر نمیدانم کجای این کره خاکی زندگی میکنند .. آنهایی که به هر عناوین باهاشان چالش داشته ام یا لفظی و کلامی یا به شکلی درنده تر .. نمیدانمولی یک سری نوشته ها را که میخوانم یا یک سری تبادلاتی که قاب شده اند در آرشیو زندگی ام که بعدها به آنها به دیده اشتباه شخصی بنگرم یا انتقام گفتاری یا حفظ حریم و....و...و.... ولی نکته بسیار جالب و قابل تاملی در این میان وجود داره اینکه در اکثر مواقع مسائل شخصی و خصوصی باعت نا امیدی افراد نبوده بلکه رفتارها بازتاب استیصال در محیطی هست که از در و دیوارش زوال و تباهی سرازیر است .در میان ویرانه ها فقط و فقط میتوان مویه کرد و بس !
در این مواقع نوشته هایی شکل می گیرد که تحلیل قدرت و توان در آنها آشکار
است..نوشته هایی شبیه جنجال های سرسام آور یا شبیه هیاهویی هذیانی..
این نوشته ها حتی فرصت تعبیر شدن نخواهند یافت و یا اگر حتی چنین فرصتی دست
بدهد مثل نورافکنی خواهد بود که بر روی دیوار های آوار شده و کاخ های آرزو
های خراب گردیده و تیر های به خطا رفته و یا قلب های متلاشی شده ، بالا و
پایین خواهد رفت..پی نوشت : همدردی شریف ترین حس انسانی ست ته نوشت : هرکسی تقویم مخصوص خود را دارد ...***می رویم اگر ملول شدی از نشست ما ، اصن برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را حضرت شیخ فرمود ها . ما کاره ای نیستیم !
۹۷/۰۸/۰۲
عمر در گذر است و لحضه ها پشت سرهم تبدیل به گذشته می شن کاکو.
باشد که خاطر آدم آسوده باشد بعد از گذر ایامی چند که زندگی می نامیمش.