واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

عاشقانه هایم و صمیمانه تـرین نوشتـه هـایم آنهایی هست کــه بـرای هیچکس مینویسم و سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کندو اینها همان حرف هایی است که هر کسی برای نــگفتن دارد.حرفــهایی که پاره های بودن آدمی اند...اینـان هماره درجستجوی مخاطب خویشند،اگر یافتند، یافته می شوند.نوشته هایم همانانی هستند که گاه به لبخند وامیدارند و گاه به اشک.. ضرباهنگ کلماتی و واژه هایی که میلغزندو میرقصند از قلب تا قلم!دغدغه نوشتن قلمم را میخراشد اما نوشتن دغدغه ها روحم را .. اینجا فقط طالب آرامش و سکونم از نوع زلال!
___________________________
اگر میخواهی مرا بشناسی ، بشناس!
من خیلی آسانم ، آنقدر آسان که.....

با غزلیات مولانا ، عاشقی میکنم.
با شعرهای شاملو ، زندگی میکنم.
با سمفونی های انیو موریکونه ، بغض میکنم.
با نقاشی های ونسان ونگوگ ، تخیل میکنم.
با شاهکارهای آل پاچینو ، تعمق میکنم.
با کتاب های آلبر کامو ، دنیا را تحمل میکنم.
و با لبخند خدا بر پیکره ِ نحیف ِ انسانی ام،میمیرم ، تمام میشوم و پایان را آغاز میکنم.

کلاسه تحریرات
بایگانی تحریرات
مرقومات ماضیه
صاحب قلم

عشق علیه السلام ..

سه شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۱۳ ب.ظ
آری اینگونه است جانا                          چو دَر یابند ، دُر یابند ! ..... طراحی و رنگ آمیزی نوعی سیستم دفاعی برای من ، در روزهای دلگیر بوده و هست...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۱۱
delaram **

نظرات  (۴)

سفال می‌زنید، پس چرخ هم دارید.
خیلی دوست داشتم اوقات فراغت گارگاه سفال کار میکردم و سفالای با طرح باستان می‌زدم.
همزمان موسیقی سنتی میذاشتم.
هیییی
آب خوردن از کاسه های با لعاب آبی محشره.


پاسخ:
: چرخ ندارم مهرداد . تکنیک قالب گیری بکار میبرم. در حال حاضز وسعمان به چرخ نرسیده . انشالا بعد اتمام کارهای کوره و لعاب ها به چرخ میرسم. تا دلتون بخواد ظرف سفالی دارم. و با حس و حال شما در خصوص ظروف و موسیقی و کار کردن کاملا موافقم....
هر کتاب تولدی نو:
شعر اسپانیا از آغاز تا امروز
اِئوخِنیو فلوریت
ترجمه ی لیلامینایی
نشر فنجان
آنطور که معلوم است در کار تولید جدی هستین، باشد روزی گذرمان به تبریز بیافتد، کالای صنایع دستی بخریم با نشان شما همسایه.
آفرین.

پاسخ:
: اتفاقا به کارها از این دید هم نگاه کرده ام ... و غرفه هم داشتیم ... شما تشریف بیارید در کادویی زیبا میپیچیم و یاد بودش میکنیم.. ممنونم از زیبایی نگاهتون ...
اصولا نوشتن انچه که بر ذهن ادم می گذرد پس از ورود و خواندن این متن و دیدن ان عکس ، سخت است ، شاید چون درک حس دلتنگی خفقان می اورد ، راستش را بخواهید حسرت خوردم از اینکه هنری ندارم تا در لحظات دلتنگی به ان مشغول شوم ، باور کنید داشته ای بزرگ دارید ، البته در نوجوانی و جوانی چند بار اقدام کردم تا خود را به هنری اشنا کنم مثل نقاشی یا موسیقی ولی اعتراف می کنم که همواره شکست خوردم . من چنین مواقعی تنها داشته ام گزینش و انتخاب اثری است ، لذا قطعه ای از کتاب بخوان چکاوک را انتخاب می کنم و تقدیم به شما . روزگارتان بر مراد .
.
غزال با گل ها حرف می زد. با باران شعر می خواند و شب ها وقتی همه می خوابیدند سرش را به زمین نزدیک می کرد و برای جوانه های کوچک قصه می گفت. یک شب قصه سنگی را می گفت که به خاطر زندگی جوانه ای هزار تکه شد و یک شب قصه پرنده ای که به خاطر دیگر پرنده های تشنه لب به آب نزد و شب دیگر قصه رودی که به خاطر همه پرنده های تشنه هزار رشته شد و هر رشته اش به یک سوی بیابان پنجه انداخت. چکاوک بی اختیار قصه های غزال را گوش می کرد و ذره ذره به خاطر می سپرد. شاید آن پرنده کوچک، هرگز نفهمید که غزال این قصه ها را تنها برای او می گوید.
.
به شادی گفت: «آه پرنده کوچک... پس تو هم اینجا هستی؟ حتما می خواهی آواز بخوانی.»
چکاوک ساکت بود.
خرگوش گفت: «او هرگز نمی خواند.»
دارکوب گفت: «آری تا به حال هیچ کس صدای آوازش را نشنیده است
میمون از روی شاخه درخت پایین پرید و گفت: «در عوض من بلبلی را می شناسم که صدای زیبایی دارد و همیشه می خواند. اگر بخواهی تو را پیش او می برم.»
غزال به طرف چکاوک برگشت، نگاهش کرد و آهسته گفت: «شاید در قلبش می خواند.»
پاسخ:
: درود و آواز حزین یک چکاوک همان نوای در گلو مانده تنها پرنده باز مانده ای هست که جفتش را میخواند و نمیداند که آخرین باز مانده از یک گونه است .. در گلو می ماند و حزین میشود و .... همین که میتوانید احساستان را به تقریر در بیاورید هنر والا یی ست ... که گاه نوشتن از زندگی و سفر به گذشته شبیه به نبش قبر می ماند که میخراشد و حس مازوخیسم سیری ناپذیری دارد .. سپاس از کامنت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">