واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

عاشقانه هایم و صمیمانه تـرین نوشتـه هـایم آنهایی هست کــه بـرای هیچکس مینویسم و سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کندو اینها همان حرف هایی است که هر کسی برای نــگفتن دارد.حرفــهایی که پاره های بودن آدمی اند...اینـان هماره درجستجوی مخاطب خویشند،اگر یافتند، یافته می شوند.نوشته هایم همانانی هستند که گاه به لبخند وامیدارند و گاه به اشک.. ضرباهنگ کلماتی و واژه هایی که میلغزندو میرقصند از قلب تا قلم!دغدغه نوشتن قلمم را میخراشد اما نوشتن دغدغه ها روحم را .. اینجا فقط طالب آرامش و سکونم از نوع زلال!
___________________________
اگر میخواهی مرا بشناسی ، بشناس!
من خیلی آسانم ، آنقدر آسان که.....

با غزلیات مولانا ، عاشقی میکنم.
با شعرهای شاملو ، زندگی میکنم.
با سمفونی های انیو موریکونه ، بغض میکنم.
با نقاشی های ونسان ونگوگ ، تخیل میکنم.
با شاهکارهای آل پاچینو ، تعمق میکنم.
با کتاب های آلبر کامو ، دنیا را تحمل میکنم.
و با لبخند خدا بر پیکره ِ نحیف ِ انسانی ام،میمیرم ، تمام میشوم و پایان را آغاز میکنم.

کلاسه تحریرات
بایگانی تحریرات
مرقومات ماضیه
صاحب قلم

خلاء

جمعه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۵۷ ب.ظ
امروزم مث چند روز گذشته چشمم به این در خشک شد ... منتظرت بودم  تا از در بیای تو و بدون هیچ حرفی بیام توی بغلت وسرم و بذارم روی سینت و بلند بلند گریه کنم ... صورت خیسم و بگیری توی دستات  ... یه نگاهی توی چشمای پر از گلایم بندازی و دوباره سرم و بذاری روی سینت ... سرت و بیاری کنار گوشم و آروم بگی: جانم ... عزیزکم ... چرا اینقدر بی تابی ... من همیشه با تو هستم ... این چند روز منتظر بودم تا بیای و بشینی کنارم ... برات یه چای توی همون استکان های کمر باریکی که دوست داری بریزم و تا دم اذون برات درد دل کنم ... گلایه کنم ... دعوا کنم ... داد بزنم و تو گوش کنی ... متهمت کنم به سکوت ، به بی عدالتی ، و تو فقط گوش کنی ...  فریاد بزنم : تقصیر تو که نیست ... دیگر نیستی که بفهمی ... تو اصلا می دونی چشم انتظاری پدر برای دخترش یعنی چی ... نه ... به کتابت قسم که نمی دونی ... و تو باز هم فقط گوش کنی ... نمی دونم بزرگواریت و خشم نداشته و مهربونیت و پیش کی بردی و جا گذاشتی که این روزها حتی حوصله ی من رو هم نداری ... تو بگو  بغضم ... اشکم ... گلایم و پیش کی ببرم یا رفیق من لا رفیق له ؟ پی نوشت :  چرا من هنوز منتظرم ... پی نوشت: دلم - شب ، سکوت ، کویر -  آوای شجریان می خواهد ... آخ که واژه ها چه سخت از دستم میچکد ، این روزها ...ته نوشت: - نقل قول -حتی اگر خلاصه شود چارسوی دشت در پنجه‌های شیر، ....  آهوی من! نمیر ...ارسال نظر امکان پذیر نیست..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۳۱
delaram **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">