شیدا و شوریده !
شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۵۴ ب.ظ
حضرتش فرمود : بشنو زمن این نکته و برخیز و بیاتفقد چشم مهر پرورتان جمال حوری وشی منّور نموده و به یمن آمد کار از رخوتی مدام بدر اندر آمدیملیک به برکت نسیم پاییز هزارآوا سحر خیز گشتیم و کاممان روا چندی ست حرفمان در رو دارد و حرمت نگه میدارند اهل دولت منزل و کمر به همت رحیل بسته اند اهالی این حوالی شکر رب رحیم و جمیل که به یمن حضورش جفت و جور میشود هوای ناساز پر قر و قنبیل دل بی سرو سامان به حضّ بصر بهارین وش هماره سبزینه !جان دلا مدارایمان به دوری راه است که از سر منزل دل تا شهپر عنقا قدمی نیست که با مرغ سلیمانمان ذکریست تا تالاب دل و تالار ذهن و چه از این به اشارتی که باران ببارد و بهانه ای نماند برای کج خلقی این سگ خوی مدام به دم به دم !لیک یاران نیک واقف به امرند که طبق عادتی معهود دلارام در بخل به خوش خلقی شعف از روی خوش و سیمای نکو رمانده لاکن اینگونه سرمستانه رج به نکته نهادیم که لولی وشا ... خوش نما و رشیق ! برخیز و بیا ...
۹۶/۰۸/۲۷
ببخشید ولی فقط یه چیز میتونم بهتون بگم
اینکه چقدر زندگی رو در به کار گیری جملات و کلام سخت گرفتید یا شایدم کُلشو
بنظر من همیشه آدم باید سعی کنه به ساده ترین نحو ممکن حرف بزنه یا اگر گوینده خوبی نیست ساده بنویسه..(نه اینکه در لفافه ای از ابهام کلامش را مخفی کنه)(البته اگر مطلب ادبی ننویسه)
نمیخواهم انتقاد کنم اصلا من حوصله ندارم در واقع بیام ببینم کی ، کجا، چه کرد چه گفت نقدش کنم...
فقط گفتم نظرم رو بگم حالا که تا اینجا اومدید....با نشر مطالب مختلف ...
چه لزومی به اینهمه پیچیدگی در کلام و توضیحات، شما فکر میکنید یک نفر وقتی سخن شما رو بخونه نمیتونه منظورتون رو درک کنه؟؟؟(خب لابد میدونید که میدونه) پس چه حاجت بر اینهمه توضیح ...گاهی وقتها سوالات استفهام دارند...همین
( و اگر بخوام سخنم رو بگم: من احتیاج و لزومی در زندگی خودم به کمک نمی بینم آدمها گاهی در زندگی به خاطر اتفاقات به پوچی میرسند و در عین حال همان فردا سرشار از یک زندگی و تولد دوباره خواهند بود و این هم باز بخاطر اتفاقات و شرایط در پیش روست)
و سخن آخر اینکه: اینکه آیا شما دانشجو هستید؟ لابد هم روانشناسی؟؟