غور دگر باره ...
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۴ ب.ظ
از یکم گاهشمار طلوع نیّر این مِهر بی تفقد بی پیر ، مرا به ذات درون التفاتی چندان در کار جهان نیست که هر آنچه به روشنی دیده نگریستیم پیر افتاد و بی بنیاد . لاکن در جریده مکنونات باطنی که به ذن عقلی در مُهرِ ملاحظه گردید،که شیری خفته پشت به خور منقوش گشته ، هیچ نگاشته و اعلانی امثال ذالک در مطبخ ذهن درون از مطابع جمیع ممالک مجاز ستانی محروسه مطبوع نگردد الا به نقش همین مهر ... پی نوشت :پاییز فقط با سیب اش ... پی نوشت 2:پاییز آمد تا رفیق پاییز اسباب کشی نماید ... پی نوشت : 3کد نیز خواهیم گذاشت ... پی نوشت :4سپاس از فایل های ارسالی از گمنام هیچکس غربی نگار
۹۶/۰۷/۰۱
بی خبر از نو شدن اندر بقا
پس تو را هر لحضه مرگ و رجعتیست
مصطفی فرمود دنیا ساعتیست
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهی زین زندگی پایندگیست
در عشق سلیمانی.من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم هم مرد پری.خوانم
هرکس که پری خو تر در شیشه کنم زو طرح
برخوانم و افسونش حراقه بلرزانم
هم ناطق و خاموشم
هم لوح خموشانم
هم خونم و هم شیرم
هم طفلم و هم پیرم
و در انتها..
دنیا و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برایی هیچ بر هیچ مپیچ
امضا:قطره ای از باده هایی آسمان.
پاییز و نارنگی و خیابون هایی پر از خاطره و بارون..
ک گرچه بارون هست اما اون نیست..