مرز فهمیدن ...
چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۶ ق.ظ
گاه به مرزی میرسی که میبخشی اما چیزی ته دلت سنگین میشود و پی میبری بخششی هم اگر بوده تصحیح عملکردی به دنبال نداشته و هیچ کرنشی در کار نبوده و تو درون خویش پرسه میزنی .. وقتی که حرفت فهمیده نمیشود . فهمیده نمی شوی بد فهمیده میشوی .... و درست عکس انچه که میگویی از ذهنیتت برداشت میشود . روزهایم تند و تند مثل گوسپندانی که قبل خواب میشماریمشان از روی پرچین
عمر میپرند.صبح بسیار نزدیک شده و من در اضطرابِ نخوابیدنهایم ...ارسال نظر امکان پذیر نیست..
۹۶/۰۴/۱۴