خط مستقیم ...
دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۳۰ ق.ظ
دیشب در مورد سبک نوشتار با دوستی به گفتگو بودم . حاصل این کِشت کلامی رسیدن به این امر بود که یحتمل پیچیدگی ذهنی و شخصیت سخت میتواند واژگان را هم دستخوش آشفتگی نماید ...باری به هر جهت درون خویش به این مهم دست یازیدم که آدمیزادگان هر کدام فیلسوف مستقلی هستند که دستخوش فلسفه تلخ زندگی میشوند !و هر کوشش نافرجام برای القا احساس درونی ناکام میماند . چراکه جملات فاقد احساس درونی هستند و واژه ها قسمتی از حس درونی نگارنده را منتقل میکنند.و بخش اعظم این احساس در چشم نویسنده نمود پیدا میکند . و لزوم دیدگاه نوشتار بر پایه ابراز احساسات نوعی تخلیه کردن درون مایه فوران کرده هست که به دلیل عدم انجام صد در صد درون فرد سقط میگردد !چرا که حجم عظیم درک ناگفته ها و یا عدم درک گفته شده ها ، صداها و فریاد های درون مانده و ته نشین شده هستند که ارتباط میگیرد با درک ناقص در مبحث نوشتار! و تو هر کجای آسمان در کره خاکی تجسس کنی پرنده ای را نمی یابی که اسیر فلسفه قفس نگشته باشد ! پانگاری :برای مازوخیسم های متفکر ، همیشه بهترین نکات زندگی در بدترین لحظات حیاتشون شکل میگیره... بیا فصلی نو را ورق بزنیم زندگی جاری هست اولویت ها تغییر هم کنه هد ف باید که ثابت و استوار و بی تغییر باقی بمونه خب دلمشغولی هایی هم به روند زندگی اضافه میشه که تجربه هایی نو به ارمغان میاره و چه بسا این تجربیات حس دوباره تامل در باب زیستن رو به ما میده ...خندیدن و دوباره جوانه زدن میتونه بخشی از وجودمون باشه و مانع از خشکیدن تنها احساس درون مانده ... باری زمان جاری هست و آینده در انتظار !آرزو نامه :کاش کسی بیاید که آدرس فیلتر شکن داشته باشد .. فیض بوقمان را سخت لازم داریم .
۹۵/۱۱/۱۸