مرغ عشق ..
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۰۱ ق.ظ
مادر بزرگ دوستم پیرزن مدرنی ست..از
آنهای که چروک صورتشان را اندازه یحلقه ی ازدواجشان دوست دارند ، از
آنهایی که هر صبح جلوی آینه می ایستندکرم روزشان را زده، خط چشمشان را
با سرمه سیاه میکنند و برای بلندتر دیدهشدن مژه هایشان شب ها روغن بادام و
روزها ریمل مارکدار از آب گذشته میزنند !مادر بزرگ دوستم را دورا دور میشناسم دوستم میگوید مادر بزرگش معتقد است:زن در هر سن و سالی باشد باید از افتادن مژه هایش بترسد مثل دوران جوانیکه افتادن هر مژه دل آدم را میلرزاند باید مراقب چشمانش ، مژه هایش و صورتشباشد نگذارد زیبایی اش محدود باشد به 20تا 30 سالگی..برایم سوال پیش می آیدکه چه چیز مادر بزرگ دوستم را انقدر امیدوار کرده ؟!! یادم می آید دوستم گفته بود:پدربزرگش هنوز برای همسرش گل میخرد و گاهی در جمع قربان صدقه اش میرود ، بدون او هیچ جا نمیرود ، بدون او خوابش نمیبرد...و همه میدانند پدر بزرگ از جوانیعاشقش بوده است ... قطعأ مادر بزرگ دوستم معشوقه ی خوبیست و این باعثامیدواری اش بوده، چون معتقدم معشوقه بودن زن هارا زیباتر میکند...به آنها امید و انگیزه می دهد که برای زیباییشان تلاش کنند ،خوب باشند .. مهربان باشند ... و زنده بمانند..به همه ی اینها فکر میکنم و میفهمم چرا مادربزرگ های بعضی ها مدرن نیستند زود پیر میشوند و زود میمیرند! دلم برای مادر بزرگ خودم و بعضی ها خیلی میسوزد !! ... خیلی... نویسنده : نازنین عابدین پور پانوشت : خودتان را در قلب کسی نچپانید ، مچاله می شوید !
۹۵/۰۲/۲۰