انسانیت چه می شود ؟
چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۷ ب.ظ
شنیدم که در خطه ی اصفهان که نام خمینی است بر آن یکی کودک چار ساله و پاک قضا صورتش را نموده است چاکبرای مداوا به درمانگهی شده با پدر مادر خود رهی پزشکان حاذق پس از دیدنش مهیا شدند بهر دوشیدنشپرستار با ناله های بدی بخیه بر ان زخم صورت زدیچو صندوق داد فاکتور شیر گیر به زانو در آمد چو آهوی پیرچنین مبلغی در توانش نبود رمق در تن و بازوانش نبودندارد ، نگاهش پر از خواهش است خدارا ، بر این بنده بخشایش استچو عاجز شد از مبلغ این عمل پزشکش در آمد به دین دغلبه سیمای خود اخم را میکشد و خود بخیه ی زخم را می کشد****پزشکا به چشم تو ما کیستیم به الله ما داعشی نیستیمزشهر توایم به تو یک پیکریمبنی آدمیم عضو یکدیگریمازاین مردمست هرچه داری ، پزشک !چه کردی ؟ چرا نابکاری . پزشک ؟یکی مرد تا تو امیری کنی نه در معرکه زور رگیری کنی پزشکا تو که موسم هر اذان جلوتر ز منشی بگردی دوانوضو سازی و پاکسازی کنی تنت را دوباره نمازی کنی دلیل نمازی که خوانی تو چیست ؟اگر سعی و منظورتان ، بندگی ست عبادت بجر خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست غلامعلی آسترکی
۹۴/۰۹/۱۸