انتقام
پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ق.ظ
شکارچیان حرفهاى بیتوتهکنندگان همیشگىِ دشت و صحرا، توصیهاى براى
تازهکارها دارند: اگر مجبور شدید یک مار کبرى را بکشید، حتمن چشمهایش را
هم درآورید. چون جفتِ مار، جسد او را مىجورد، آخرین تصویرِ نقش بسته در
چشمان او - یعنى قاتلش، که شمایید - را مىبیند، به خاطر مىسپارد، و تا
آخر دنیا هم که شده پىِ شما مىگردد، پیداتان مىکند، و انتقام جفتش را
مىگیرد.
آنچه بر دیگرى به جفا روا داشتهایم، تا به ابد در وجودش نقش مىبندد: در
چشمانش، یا در جانش. سابقهى ستم از بین نمىرود. یک روز که بهکلى فراموش
کردهایم روزگارى عزیزترین چیز کسى را به ستم از او ستاندهایم، در
جغرافیایى که شاید هیچ نسبتى با آن خاطرهى شوم ندارد، کسى شاید پیدا شود،
در چشمان ما خیره بنگرد، و زهرآلودترین بوسهى دنیا را از لبان ما بگیرد.
انتقام، غریزىترین حس آدمىزاد براى التیام رنج، و اجراى عدالت است.
۹۴/۰۶/۱۹