عادت ها ، الفت ها ، خاطره ها
جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۰۱ ب.ظ
لاک تلخ برای ترک جویدن ناخن !تبلیغ جالبی بود که میتونست برای لحظه ای نگاهم رو روی کلمات درشتش متمرکز کنه ... یاد یکی از دوستان افتادم که با وجود داشتن فرزند،از روی عادتی معهود تا از کاری فارغ می شد، شروع به جویدن ناخن میکرد .خب هر کس برای کاستن میزان استرس لحظه ای ، یا تشویش آنی عکس العمل خاصی رو بروز میده . که مثل سوپاپ اطمینان عمل میکنه اما ممکنه این عملکرد با مرور زمان ، تبدیل به عادت بشه .شخصا خودِ من هنگام بروز استرس و تشویش تنها نقطه ای که میتونه در کاستن میزان درد ناشی کمک کنه گودی کف پام هست که با دوانگشت ماساز بدم. یا دستام رو به شدت فشار میدم انگار که سعی دارم تمامی احساس درد رو در همون نقطه متمرکز کرده بیرون بکشم.. تا این بخش از جریان مشکل خاصی نیست و همه ما در طول عمر و زندگی به روشهای متفاوت با نیروهای منفی به مبارزه برخاستیم که یحتمل جویدن ناخن رو هم تجربه کردیم که بعد از مدتی عادتش از سرمان افتاده .اما اگر بر سر و ذهن رسوب کرده باشد این رفتار،گفتنی ست که عادتِ خوبی نیست اما چندش آور هم نیست که از سراضطراب ، وسواس یا بی حواسی کسی دست به دهان ببرد و گوشه ناخن را با دندانش بفرساید . میتوان هشدار مختصری داد! دستش را گرفت و کشید و یا حواسش را به موضوعی جالب معطوف نمود.. امروز هنگام مانیکور و مرتب کردن ناخن این تصور به ذهنم راه یافت کسی را دیده ایم که ناخنش رابگیرد و بعد خرده ای از آن ناخن رو به دهان ببرد ؟ - آه خدای من تصورش هم نفرت انگیزه !! این موضوع اثبات شده است که ناخن بخش بی جان و بی حس عضو ماست اما نگار همین بخشبی جان زمانی که به انگشت پیوند میخورد ارج و قرب دارد و محترم شمرده میشود .و آن لحظه کهچیده شد و بر زمین افتاد چندش و کثیف که دیدنش کریه است چه برسد به جویدنش ! خب میدانم تا این قسمت رو میخونید آه از نهاد بر می اورید و معترض و محکم میگویید دل آرام ! اما بحث من سر موضوعی غیر از ظاهر ، و عنوان مطروحه می باشد ! آنهایی که در مرکزیتِرابطه ای هستند که البته این رابطه الزاما روابط عاشقانه را در بر نمیگیرد و میتواند یک رابطه همکاری ، دوستانه ، فامیلی و ... باشد. که در طول رابطه احتمال برخورد های ناخوشایند هست که روح را بخراشد و یا ذهن را بیازارد.مثل عادت جویدن ناخن که بر سر انگشت رابطه رسته و نمودارد.اما این ارتباط زمانی که بی جان شد همکاری ها ، الفت ها و روابط هم میشود خرده خاطرهکه بر زمین ریخته اند و حتی ممکن است چندشناکی شوند که لازم است از گوشه و کنار زندگی وحواشی ذهنت جاروب کنی که مبادا ناخواسته و ندانسته راهی غیر مستقیم برای عبور لای دندانپیدا کند !
۹۴/۰۶/۱۳
با عرض عذر و پوزش :
دیریست که رندانه به عرفان زده ام چنگ / پایم نرود پیش، بونه به انظار کنم سنگ ...
دانم کزین دل وسعت دریا نتوان ساخت / چون عمق نپذیرد، به ژرفاش زنم رنگ ...
گویم که همین است و دگر پیش نشاید / کین حوض چه به دریا، مگو تا شکنم ننگ ...
نا دیده شدن، نی بُود از بیش نبودن / باشد که چو سوتَک به جهانی بشوم زنگ ...!!!