حقیقت هستی !
يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ق.ظ
ما موجودات یک سر و دو گوش بدبختی هستیم که از شقیقه توسط دو پیچ محکم شده ایم...و صرفا محکوم به مردن نیستیم که در کنار این فعل به تنازع و کفاح نیز محکومیم تا دم مـــرگ !!که به رغم هنگامه خاموشیم . صامت و ساکن ! در سکوتی مطلق و عاری ! دیگر از فردیت افراددر مناسبات که از ورای مفاهیم اشیا جان میگیرد خبری نیست..ما در خویش محکوم شده ایم.. نه در جهانی اینچنین ویران که در دنیایی مختل، به تنازع بقا مشغول گشته ایم که مرگ در اینچنین آشوبه مکانی خود فریبی دیگر است .. همچو لازمانی ابدی! همین هم که هستیم خفته در حرکت راهی به سمت ویرانی را طی میکنیم .جایی که زندگیتان پر از اگر است وعقایدتان مملو از دروغ تجارتتان سرشار گناه و عشقهایتان آمیخته به نفرت محض !....مرا به استاندارد خویش شابلون نکن .. لعنت به افکار و روان جهندتان ...قربانی نام توست و سقوط از آن تو ! یک تذکر - بی ارتباط به متن کلام !بس وقیحانه رفتار و گفتارت در تفاوت کلام و عمل آلارم میدن ! خانم...( صادق اگر باشم به جای واژه خانم مینویسم ، به ظاهر دوست ) فعلا زیر افتابی نرم چنبره زده ام . زمانی که قدم بر میداری حواست کاملا جمع باشد !
۹۴/۰۶/۰۱
بانو غرض از قدم نهادن در کلبه وب دنج شما، تشکر بابت دوستی تان بامن بود که پستتان رانیز نوش جان فرمودم، به پایانش که رسیدم تلخی زهرگونه ای شیرینیه کلامتان را پراند، باشد که مخاطب از خود بی خبرتان ادب شود و دیگر حال مارا برهم نزد. ای شخص شخیص از جانب خود، بگذر و بگذار. گرمحبت ما در دلت نیست ، ماندنت از برای چیست؟