نرگس مست..
جمعه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ب.ظ
برای کسی که مسافر است ، شب ها ،حتی چراغ های دور دست هم خیال انگیزند
. یا کلبه هاوباغچه های تک افتاده در دشت ، کمی دور تر
از جاده .برای مسافر همه چیز حال سفر را دارد .مثل سفر ، حس و حال دارند و جذابیت
و لذتی چنان ، که او دوست دارد کاش بایستد و برود لمسشان کند .آنها ، هرچیز دیگری که
باشند برای خود یا هرکس دیگر ، برای مسافر بخشیاز سفرند. این احساس و رنگ و روحی است
که مسافر به آنها می بخشد . میدمد . شایدآن کلبه و آن تکدرخت ، تبعیدگاه و محبس منفور
کسی باشد....
لازم میدانم در یک سفر کمی خودم رو کنکاش کنم , سیری درون خودم ، درون خلقیاتم اعم از خوب و یا بد داشته باشم.. هرچند جان شیرینِ من میگوید زیادیخودت رو نقد میکنی .. زیادی خودت را به محک
و سنجه ء سرزنش قرار میدهی.اما متصل بهخود میگویم که چرا در زمانه
عسرت زندگی می کنیم و به جای آن که تفکر کنیم تنها فلسفه می بافیم.مدام حس میکنم که فرشته خو نیستم و به تجربه
دریافته ام که رسیده ام بهروزگار برداشتِ هرآنچه کِشته ام. طمع دیرهنگام من به کمی
، فقط کمی بازگشت به سمت آسمان ، جز ماجرایی تلخ و پردرد ، جانکاه و بی انتها ، انجامی
نداشت. زهــــریاگر هست در کلام خودخواهانه ام ، تبعات لحظات به خود پیچیدن است . قطعا
تمام شدنی است این ثانیه های جان کندن.
پانوشت :
خط می کشیدکشید روی تمام سؤال ها
تعریف ها؛معادله ها؛احتمال ها
خط زدبه روی شایدواماوهرچه بود
خط زدبه روی قاعده هاومثال ها
خطی دگر کشیدبه«قانون خویشتن»
قانون لحظه هاوزمان هاوسال ها
ازخودکشیددست وبه خودنیزخط کشید
یعنی به روی دفترخط ها وخال ها
خط ها به هم رسیده ویک جمله ساختند
با عشق ممکن است تمام محال ها
" فاضل نظری"
الحاق به مضمون :
" عشق ورزی کار کفتر ها نیست ... دل شیر میخواهد
و چشم آهو! "
۹۴/۰۳/۲۲
عشق بازی کار هر شیاد نیست
این شکار دام هر صیاد نیست