پتینه نگار
مرقوم به یوم الخمیس ، سنه 1393برج جُدَی سوم ربیع الاول 1436 قمری
در مکتوبات و مرقومات ماضیه چو نظر افکندم به فغان دیدم آن هفت بند عشق را که مرغ دل ،سرکنده از خدنگ جفای یار و ارغونِ سرکش یاغی به صیهه از گسست بند در فراخ جای دل کوه میلرزاند همچو نعره شیر از نشاط و چون نیش گراز سنگ به سم میدراند !رضای دل و صبر ایوب در خُرام یار،نوید و بشارت به گندم افکنده به خاک داد حوّای دل دژم اقبال را !
لیک چو بر مقام صبر آمدیم عشق آتش نهاد و چون از خاکسترش بزاد ، شکیب بمرد و حنجره حزین ، نوا را رسم خنیاگری بنا نمود.
اطناب کلام را در اقتضای تفهیم مقصود ایجاز کن دل آراما..!
که ژاژ خائیدن است که نیکو بیانت در قصیر سخن دلواره نهان بوَد ...
******
حضرت مبارک رفتار و همایون آثار، بستر خمود و کسالت اعلیحضرت اسباب نقار و ملالتِ روحِ دردانه دلبر است در ایوان!
ساز دل به ماهور کوک میکند فرود نیامده درآمدش ابوعطا میزند .
لاکردار از دشتی به اصفهان می افتد و در همایون بیداد میکند..
کرشمه ای نما تا کوک ناکوکش چهار گاه شود ...
الحاقیه :
آخر تصدقتان که مدام زبان به شکوه می گشایی که انار میبینم و انار دلم ترک بر میداردکه خون چکان میشود بس که حسود میشوم . بسکه میخواهم توسنی کنم بر ماوقع الماضیه ...
مرحمت فرموده نقاهت را به ریز مضراب در سر پنجه شیر وشتان چون دانه دانه انار در کاسه دلِ حقیر جاریه سازید .
بلکم آن تک دانه بهشتی گمگشته در ریز مضراب همایونی عیان گردیده و این ویار عناب وار رنگ شفق بیند .
که نیک گویم کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است
به قلم : دل آرام گاهنما " 22:13
نشد کس از دل غمگینم آگاه
تو را همراه میدانستم افسوس
تو هم بودی رفیق نیمه ی راه
آه ...
آه ...