ناکوک
چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۳۲ ب.ظ
گاه برای بی کلامی در اوج سخن های نا گفته خلق میشویم .برای صبر ،مکث، فرو خوردن بغض
لحظه ای خداحافظی ، وداع ،دست تکان دادنها و نهایت ، سکوت .. سکوت ...سکوت !
نوشته ها،خط ممتد و بی پایان لبه کویر را به خود میگیرند وقتی با تمام سماجت و غرور پابوس سرنوشت نمیروی . ضجّه نمی زنی.رقیب نمی شوی . فراموش نمیکنی .انتقام نمیگیری. فقط سکوت میکنی، لب برمیچینی بغض کرده و تنها میشوی .. همین!
پ. نوشت :
زندگی جنین مرده ای را شبیه میبشود گاهی، که تنها نبض اش میزند در حالیکه قلبی مرده دارد!
بند نافی متصل به زندگیِ تلخی که یک روز را یک عمـــر میکند... ***
- وای از این عمر که با میگذرد ، میگذرد! -
۹۳/۰۸/۲۱
که از بس نخوانده ایم
گوشه کتاب خانه دلت خاک میخورم
دستی بکش سرم
حرف های ناگفته ی زیادی دارم