صد دانه .. و یک دانه
يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۰۱ ق.ظ
دست نانی درد نکنه که امروز برای من انار
دون کرده بود .. ترش و خوشمزه میخورم و فکر میکنم . ته دلم به دانه
دانه اش دقت میکنم .وای خدای من ..میدونی نازگل! هیچ میوه ای مثل انار نیست.جدا ! دقت کن ! انار اصالتا ایرانی
و شرقیه خوردنش کل خاطرات قدیمی رو ته ذهن زنده
میکنه. سیب میخوای بهترش رو فرانسوی ها دارن - نارنگی و پرتقال که لبنانی اش زبانزد خاص
و عامه.. خیار ؟ اصن حرفشو نزن درختی اش انقد بازار رو پر کرده که دیگه بچه هامون بعدها به یاد نمیارن قدیمها خیارهای باغچه
ای کوچیک و پرز داری بود با عطر و طعم خاص و گوارا ..موز ؟؟ شوخی میکنی ! شبیه
جنتلمن های انگلیسی میمونه و هیچ شباهتی به ایرانی نداره..
اها چرا البته فقط اون قسمت سیاه و گس اش
که ادمو یاد گرفتاری ها بندازه همین! اما انار... آخ آخ! صد دانه یاقوت دسته
به دسته - حقا دانه دانه و لایه لایه ایرانی و اصیل و سال دیده ست!
آدم رو یاد بازار و مسجد قدیمی میندازه
..یاد رقص باباکرم ،صدای هایده ... یاد چه چه شجریان و یه کرسی گرم ،اونم تو یک روز برفی و سرد ، وقتی که
مدرسه ها تعطیل میشد و بدو بدو میرفتی خونه خان جون ! هی وای ... یاد شب چله میوفتی و دور هم بودنها...
رنگ
در رنگش مست میکنه از خون چکان قرمزش تا سفیدی شفاف هسته وسطی...
یادته ؟ میگفتی : " تمام دانه ها را
بخور یک دانه را دور نیانداز. آن دانه که از چشمت پنهان بماند همان دانه بهشتی
است "
نمی دانم این سالها که با دقت و وسواس همه ی دانه های انارم را خورده ام آن دانه ی بهشتی چه گلی به سر من زده . اما من هنوز با وسواس همه ی دانه ها را جستجو گرانه می خورم و می ترسم دانه
ی بهشتی از نظرم پنهان بماند.
***که من سالهاست انار کال میخرم تا فصل رسیدنش
به دست تو باشد ... شاید همان یک دانه بهشتی! بر این عمر رفته ام خون بپا کند..چه زیبا گفت " مگر میشود زندگی من را بهم ریخته باشد خدای دانه های انار "
۹۳/۰۸/۱۱
دختران، انارهای خوش رنگی هستند
لبخند می زنند آنگاه که عاشق می شوند
ترک می خورند
از چکّه های قرمز انار، عروس می شوند
بتی می شود مرد در اوج آرزوهای ناپخته
سکوت می کنند،آفتاب که می خورند
رسیده می شوند