یک کلام حرف حساب!
جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ق.ظ
شنیدین ؟ یه ضرب المثلی هست که میگه دیزی
پنج سیری رو به چارک گوشت بریزی سر میره !
یه سری هستن حکایتشون همینه .ظرفیتشون یه مشت نخود و لوبیا و یه پر دمبه بیشترنیست. چه برسه به گوشت لخم و تازه ! اما جالبه خودشون خبر ندارن و خرشون رو
همچی دراز میبندن و اِهن و تلپ شون گوش فلک رو کر میکنه که اگه گذرشون به هندوستان بیوفته حتما ازش میپرسن شما چرا با شاه یاغی نشدی وقتی همچی توپ
و توپخونه داری..!؟ اصن خدا ؛ خدایی کرده و قدرت نمایی.. والا ! ظرفیتشون یه ته استکان بیشتر نیست اما کنار
دریا برن توهم میزنه و میزنن دل ِدریا تــــازه غرق هم میشن .. بشینن ورِ یه صراحی و دست هم بهش
نزنن عجیب بد مست میشن ،میزنن به خراب کردن
و یاغی گری ..
حالا شما تصور کن یه همچی جونورایی !!.. آخ
ببخشید یه همچین آدمهایی که کلهم اجمعین دارایی و داشته هاش یه مشت عقده حقارت و دو سه پر سبزی پر گِل آخه چی باید گفت ؟
ته نوشت :
همینجوری !! میگم تا حواست باشه
عقب تر بایست !من خود نیز تا این حد به
خویش نزدیک نمیشوم.. چه برسد به شما که تازه از راه رسیده ای! عقب تر بایست لطفا..
پاورقی از مجازستان :
" برای آدمهای اطرافتان مرز بگذارید.....!
مرز صمیمیت ، مرز تماس فیزیکی ، مرز رفتار ، مرز کلام ..
شما این مرز را تعیین کنید و همیشه یک قدم
عقب تر بایستید... همیشه !
"
۹۳/۰۸/۰۹