واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

عاشقانه هایم و صمیمانه تـرین نوشتـه هـایم آنهایی هست کــه بـرای هیچکس مینویسم و سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کندو اینها همان حرف هایی است که هر کسی برای نــگفتن دارد.حرفــهایی که پاره های بودن آدمی اند...اینـان هماره درجستجوی مخاطب خویشند،اگر یافتند، یافته می شوند.نوشته هایم همانانی هستند که گاه به لبخند وامیدارند و گاه به اشک.. ضرباهنگ کلماتی و واژه هایی که میلغزندو میرقصند از قلب تا قلم!دغدغه نوشتن قلمم را میخراشد اما نوشتن دغدغه ها روحم را .. اینجا فقط طالب آرامش و سکونم از نوع زلال!
___________________________
اگر میخواهی مرا بشناسی ، بشناس!
من خیلی آسانم ، آنقدر آسان که.....

با غزلیات مولانا ، عاشقی میکنم.
با شعرهای شاملو ، زندگی میکنم.
با سمفونی های انیو موریکونه ، بغض میکنم.
با نقاشی های ونسان ونگوگ ، تخیل میکنم.
با شاهکارهای آل پاچینو ، تعمق میکنم.
با کتاب های آلبر کامو ، دنیا را تحمل میکنم.
و با لبخند خدا بر پیکره ِ نحیف ِ انسانی ام،میمیرم ، تمام میشوم و پایان را آغاز میکنم.

کلاسه تحریرات
بایگانی تحریرات
مرقومات ماضیه
صاحب قلم

ژرفانمای هستی ..!

يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۲ ب.ظ

و من یکی از هزاران فرزند تناقض ، ماحاصل ائتلاف کلاسیک ، زاده تضادهای معلق از بطن طبیعت ! در مرکز مدِرن و مدوّر یک فراسوی اکسپرسیونیست که تمامی فلسفه های بودن را در ضمیر پنهانِ خویش مدفون ساخته.نازنین ! ازتو دلگیر و آزرده خاطر نیستم و نخواهم بود در مکانی که خویش علامتی سئوالم برای بودن ، ماندن ، ادامه دادن ..! جایی برای زیر سئوال بردن غیر نمیبینم! من ! دلیل هبوط خویشتنم ! .... آن جایی که در ارتفاعی به بلندا ی قلمم سقوط خواهم کرد ..!

 

 

  ****

در گوشه ای از ماشین ،مرد بی آنکه توجه کسی را جلب کند همراه گروهی بود که به گراند کانیون میرفت!نه چمدانی داشت و نه کفش مناسبی پوشیده بود. راننده توقف کردو اعلام نمود، مکانی که منتظر دیدنش بودین پیش روی شماست... هر کدام از مسافرین دوربین به دست پیاده شدند مرد اندکی مکث کرد و پا بر لبه پرتگاه گذاشت .. و زمزمه کرد :

-نبرد یا پرواز ... نبرد یا پرواز ... پــــــرواز..!!

 

پاورقی : داستان کوتاهِ وب از -  پل استر -                       

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۱۳
delaram **

نظرات  (۶)

درود بر شما... بسیار زیباست بزرگوار
پاسخ:
:
۱۵ مهر ۹۳ ، ۰۹:۰۰ سعید مبلغ ناصری
درود بر شما... بسیار زیباست بزرگوار
تراوش جوهر ذهن خلاق از دریچه ی زیبای قلم هنر والایی است که به خوبی از پس آن برآمدید.
۱۵ مهر ۹۳ ، ۰۹:۰۰ سعید مبلغ ناصری
درود بر شما... بسیار زیباست بزرگوار
تراوش جوهر ذهن خلاق از دریچه ی زیبای قلم هنر والایی است که به خوبی از پس آن برآمدید.
پاسخ:
: تکرار مکرر است .. اما ناگزیر از بیان مجدد .. که رخصت از شماست تا پا بر رکاب قلم نهیم.. سپاستان عمر با عزّت تان لایزال و صلابت قلمتان واثق ، شاعر !
۱۵ مهر ۹۳ ، ۱۸:۵۵ رضا ایرانی
چرا اینقدر تلخ ؟
پاسخ:
: اگر دل خوش بود می خوشگواراست// شراب تلخ در غم زهر مار است...
مرگ لذت بخشه . شایدم واسه من یکی اینجوریه .
خیلی جالب تصویر کردی.مرسی
پاسخ:
: چنان ز مرگ بترس از سیه سفیدی موی// که مرد مارگزیده ز شکل پیسه رسن
۲۱ مهر ۹۳ ، ۰۷:۳۱ رضاشاه پسند
سلام
وبلاگ قشنگی دارین
پاسخ:
:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">