مخمصه..!
سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۸ ق.ظ
گاهی پیش می اید که می بازی زندگیت را ،
شخص مورد علاقه ات را ... رویاهایت را
گاهی حتی خودت را...
!
میرسی به جایی و مرحله ای با مجموعه ایی از کارهایی که باید میکردی
و نکردی!
یا شاید نباید میکردی و کردی!
و روزگار بعدش حتی سختتر میشود زمانی که
زندگی مدام همه چیزهای از دست رفته را ، میکوبد توی صورت آدم ..
و وقتی همه چیز ته نشین میشود تمامی چیزهای
داشته ی دیگرنداشته ، رسوب میکند در جان ادم .. در زندگی ادم .. میشود بغض ، میشود
دلتنگی ، میشود تومخی..!!
شاید فقط باید گذراندش، حالت خوب نمیشود
یا پنج دقیقه خوب میشود و سه روز ِ بعدش بَد،
هیچی بدتر از مدام خوب و بد شدن حالت نیست..پس نوشت :
وقتی به این عکس نگاه می کردم خودم رو می
دیدم همین احساس مخمصه !
این عکس رو گذاشتم رو دسک تاپم به امید
اینکه هر بار بهش نگاه می کنم
یادم بیاد که باید یک کاری بکنم که از این
اتاق بزنم بیرون
پ.نوشت1 :سایه ها همیشه عریان و تاریک اند!**نیازِ هر از گاهم ساده نویسی است .. بی هیچ آرائه و استعاره و تشبیه!!
۹۲/۰۳/۲۸