تلخم، چون عسل!
يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۱، ۰۵:۰۴ ب.ظ
خیلی وقت ها نباید سکوت آبهای عمق دریا
را در هم بشکنیم. گاهی اوقات با گفتن حرف های نسنجیده ,درون
آرام آنکه را دوستش داریم,به تلاطم می اندازیم. شاید آرامش دلنشین آبهای دل او, زلالی مهربانی
را برایمان به ارمغان بیاورد.ایمان بیاوریم که آرامش,آرامش می آورد.
پ.نوشت 1 :
سکوت می کنم تا به خاک سپردن آخرین خاکسترهای
آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشدگریه می کنم با شکوه مثل اقیانوس، بلند
مثل اورست. او نمی شنود و نمی داند که ماهخوشبختی مشترک همه بی ستاره
هاست.
پ.نوشت 2 :
می گویند از صبح بنویس از آفتاب و
من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت باران پنجره چشمانم را شسته است. همه
دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال ،اما من گمان میکنم این خیلی خوب
است که نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم. بی ستاره ام و زرد با طعم معطر
پاییز، که حضورش تنها معجزه لحظه های تنهایی من است.
پ.نوشت 3 :
فراموش نکن ، چقدر دلگیرم از تو
۹۱/۰۴/۱۸