رفیق تنهایی
سه شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۰، ۱۲:۱۵ ب.ظ
سیگار های نبودنت سرخی سوختن را نخ به نخ..موج مکزیکی می روند ...مرا فقط خالی پاکت ارضا می کند ... بگذار خدای تو هم از ما نا امید شود ...خسته ام ..بگذار شب با همه سیاهی اش مرا تسخیر کند ...می خواهم با همه سایه ها یکی شوم ...خسته از دویدنی که پایانی ندارد ...درد دارم ...روی قله پاکت فتح شده ...از نبود اکسیژن..سر درد دارم ..
۹۰/۰۷/۲۶