واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

تورا از تو ربوده اند ، و این تنهایی ژرف است ...!

واگویه های دلارام

عاشقانه هایم و صمیمانه تـرین نوشتـه هـایم آنهایی هست کــه بـرای هیچکس مینویسم و سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کندو اینها همان حرف هایی است که هر کسی برای نــگفتن دارد.حرفــهایی که پاره های بودن آدمی اند...اینـان هماره درجستجوی مخاطب خویشند،اگر یافتند، یافته می شوند.نوشته هایم همانانی هستند که گاه به لبخند وامیدارند و گاه به اشک.. ضرباهنگ کلماتی و واژه هایی که میلغزندو میرقصند از قلب تا قلم!دغدغه نوشتن قلمم را میخراشد اما نوشتن دغدغه ها روحم را .. اینجا فقط طالب آرامش و سکونم از نوع زلال!
___________________________
اگر میخواهی مرا بشناسی ، بشناس!
من خیلی آسانم ، آنقدر آسان که.....

با غزلیات مولانا ، عاشقی میکنم.
با شعرهای شاملو ، زندگی میکنم.
با سمفونی های انیو موریکونه ، بغض میکنم.
با نقاشی های ونسان ونگوگ ، تخیل میکنم.
با شاهکارهای آل پاچینو ، تعمق میکنم.
با کتاب های آلبر کامو ، دنیا را تحمل میکنم.
و با لبخند خدا بر پیکره ِ نحیف ِ انسانی ام،میمیرم ، تمام میشوم و پایان را آغاز میکنم.

کلاسه تحریرات
بایگانی تحریرات
مرقومات ماضیه
صاحب قلم

تقدیم به بانوان میهنم.

سه شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۰، ۰۷:۳۴ ب.ظ
تقدیم به بانوان ِمیهنم .قانون در کشور من به زن انسانی نگاه نمی کند: شهادت دو زن برابر با یک مرد است، زن حق قضاوت ندارد، زن حق طلاق ندارد، زن حق اعتراض ندارد، حق ارث برای زن نصف مرد است، حق دیه ی زن در جامعه ی ما نصف مرد است، جانِ یک زن در موقعِ حساب و کتاب نصفِ یک مرد محاسبه می شود، مرد می تواند اگر زنی را هم بستر با همسرش ببیند همسرش را به قتل برساند، اما اگر زن همسرش را هم بستر با زنی ببیند، هیچ ... در جامعه ی من زن تنها وقتی همسر یا مادر است به رسمیت شناخته می شودزن، زن، زن، انسانی بدون شماره ی شناسنامه در جامعه ی من! مرا نصفه نیمه نگاهم مکن ...آغوشم از آنِ توست، عشق ام از آنِ توست، مهر و محبت ام به تمامی از آنِ توست مرا نصفه نیمه نگاهم مکنغرور و آرامش ام برای تو، تنم برای تو، مهربانیِ پنهان در تن ام برای توست مرا نصفه نیمه نگاهم مکنمن تو را باور دارم، من تو را به عشق؛ به بودن؛ به تمامی باور دارم مرا نصفه نیمه نگاهم مکناین منم :  یک زن؛ نیرویی خلاق در دوست داشتن، مبارزی صبور در عشق، تنها در رزمِ زندگی مرا نصفه نیمه نگاهم مکنبه گاهِ تنهایی روح ام از آن توست، آغوشم از آنِ توست، آرامشِ اهوراییِ جانم به تمامی از آنِ توست ... درون سینه ی من است که آرامش ات را باز میابی ، با عطرِ جانِ من است که روح ات ساکن می شود مرا نصفه نیمه نگاهم مکنمرا نصفه نیمه نگاهم مکن ای نیمه ی تنها و آواره ی من، صبوری ام را پاس دار، بودنم را پاس دار زن اسمِ کاملِ من است، نامی تمام در زمین، عصاره ی خدایی که تو را آفریدمن نصفه نیمه نیستم ای آواره ی تنها مانده با خودت ... پ.نوشت : از دوست بزرگوارم اقای مسعودامینی  " م . روان شید " بابت چنین سروده زیبا نهایت سپاس و قدردانی  را دارم.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۳/۱۷
delaram **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">