صادقم به مستی و شور
شنبه, ۹ مرداد ۱۳۸۹، ۰۷:۰۴ ب.ظ
تمام وجودم می تپد برای
لحظه لحظه هایی که کنارت هستم و تو سکوت می کنی ومن به چشم هایت خیره می شوم تا
ناگفته هایت را از چشمانت بخوانم!می خوانم! گفته های
دیدگانت با گفته های زبانت، تفاوت ماه من تا ماه گردونست.. عظمت هم گاهی چون قطره ای میچکد. وقتی در دریای ناپاکی فرو بریزد چیزی از آن باقی نمیماند. اگرچه حقیقت همواره آن بالاهاست آنقدربالا که باید طاق باز دراز بکشی تا ببینی پ . نوشت : تنها یک بار دیگر دمی چند در اغوشم بگیر! من به شوق نگاهت روی زمینهای خیس طرح کویر کشیده ام... سرشارم کن از عشق...لبریزم کن از مستی..
۸۹/۰۵/۰۹