بمان با من.. ای عشق!
شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۸۹، ۰۶:۴۷ ب.ظ
حضورسبز لحظه هارا با گرمترین سرمایه زیستنهمان عاشقی های بی تکلف را چاشنی سخت ترین لحظه هاباید ساخت...
وعشق ! تنها عشـق! حصاریست روئین تن برمصائب زمانه!
عاشقانه طی شدن لحظه و آن! چونان اکسیریست که ترس از چرایی فرداها وعظمت زندگی را شرمنده لطیف ترین ساحت عشق میسازد! پس دل قوی دارنازنینمودم غنیمت دان که عالم یک دم است.....
و تو ای امید سالهای دور ودراز رفته ام توکه با هر نگاهت آن را به صداقتی تمام میهمان چشمان خسته ام میکنی!
امیدی به شروعی دوباره! به بودنی صدباره و ماندنی جاودان...
ماندن در کنار دلداری چون تو که شانه هایت مامن خستگی هایم
در روزهای سرد خزانیست وقت سنگین شدن چهره بی روح انسانییت!!!
یگانه ستاره آسمان زندگی ام در این شبستان تارو تردید روزگار!
حک کن صدای قدمهای سبزو استوارت را بر دلم برای یک عمرعاشقی...
۸۹/۰۴/۱۹
بگذار این چند ساعتی که کنار همیم ..
از تلخی این فنجان قهوه ،
خاطرات شیرینی برایمان به یادگار بماند ...