افتادی از چشمم..
جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۸۸، ۰۵:۵۱ ب.ظ
انسان ها هر از چند گاهی ، از جایی می افتند ...
از لبه ی پرتگاه ،از پا ، از نفس ، ازاین ور بوم ، از دماغ فیل ، از چاله به چاه ، از عرش به فرش ...از چشم ... ازچشم ... از چشم ...!
این
تو نیستی که مرا از یاد برده ای این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از
نزدیکی ذهن تو عبوردکند.. صحبت ازفراموشی نیست.... صحبت از لـیاقت است .... پ.نوشت 1 : می پسندم زمستان را که معافم میکند از پنهان کردن دردی که در صدایم میپیچد
اشکی که در نگاهم میچرخد آخر همه میدانند سرما خورده امپ.نوشت 2 : دنیا پر از سگ است جهان سر به سر سگی ست
غیر از وفا تمام صفات بشر سگی ست
آدم بیا و از سر خط آفریده شو
دیگر لباس تو به تن هر پدر سگی ست
۸۸/۱۱/۲۳