دلگیرم.
پنجشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۸۶، ۰۴:۱۷ ب.ظ
روزی دلم گرفت . گفتم : "قصه ی دلم"
را بنویسم...
دریا ...مهر....کویر
و این آغاز نوشتن بود.کسی نبود.صدایی نیم
تمد.ازدحام سکوت نیز بی همهمه بود.
شاید دنیا باندازه ی یک دل بیقراری می کرد.
______________________________________________
از دریا تا کویر فاصله ای از مهر.... شاید
عبث، شاید بیهوده.!
۸۶/۰۳/۱۷
تنهایی میان جمعی که حرفهایشان را ، دلخوری هایشان را به هم نمی گویند
می روند می گردنند و به کسان دیگری می گویند
آن کسان هم به کسان دیگر
و اگر کسی نماند به ناکسان.