بچین بلوط نهفته در دلم را...
جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۵، ۰۳:۳۰ ب.ظ
نگاه کن زمهریری آنجا
برپاست... درست زیر چشمانم!
کهنه قندیل هایی از
رویا، تمامی وعده هایی که پرکشیده اند به سوی آسمان هایی دیگر لنگر گاه هایی دیگر.و رویاهای من که به
سرانگشتانت چسبیده اند
بسیار دوستت می دارم/
و این دوست داشتن/ پریشان خاطرت می کند
و رویاهایم زیر انگشتانت
تکه تکه می شوند...!پ.ن : از بلوط نهفته در
سینه ام غافلی دوست...
۸۵/۰۲/۲۲